بازگشت

چگونه ستمگران در چنگال عذاب گرفتار شدند ؟


در ايـنـجـا بـه دنبال گفتگوهايى كه در باره مشركان و كافران لجوج گذشت سرنوشت آنها را با مقايسه با سرنوشت اقوام پيشين , مشخص مى كند.
نخست مى گويد: ((چه بسيار شهرها و آباديهاى ظالم و ستمگرى را درهم شكستيم )) (ولم قصمنا من قرية كانت ظالمة ).
((و بـعد از آنها قوم و جمعيت ديگرى را به روى كار (و به ميدان آزمايش )آورديم )) (وانشانا بعدها قوما آخرين ).
(آيـه )ـ آنـگاه شرح حال آنها را به هنگامى كه دامنه عذاب در آبادى آنهاگسترده مى شد, و وضع بـيـچـارگـى آنـان را در مقابل مجازات الهى مشخص مى كند,مى گويد: ((پس هنگامى كه آنها احساس كردند عذاب الهى مى خواهد دامنشان رابگيرد, پا به فرار گذاردند)) (فلما احسوا ياسنا اذا هم منها يركضون ).
درست همانند يك لشكر شكست خورده كه شمشيرهاى برهنه دشمن راپشت سر خود مى بينند و به هر سو پراكنده مى شوند.
(آيـه )ـ امـا بـه عـنوان توبيخ و سرزنش به آنها گفته مى شود: ((فرار نكنيد وباز گرديد به سوى زنـدگـانى پرناز و نعمتتان ! و به سوى كاخها و قصرها و مسكنهاى پر زر و زيورتان , شايد (سائلان بيايند و) و از شما تقاضا كنند)) (لا تركضوا وارجعواالى ما اترفتم فيه ومساكنكم لعلكم تسئلون ).
ايـن عـبـارت مـمكن است اشاره به آن باشد كه همواره در اين زندگى پر ناز ونعمتى كه داشتند سـائلان و تـقـاضـاكـنـنـدگـان بر در خانه هايشان رفت و آمد داشتند,بااميد مى آمدند ومحروم بـازمى گشتند به آنها مى گويد: باز گرديد و همان صحنه هاى نفرت انگيز را تكرار كنيد, و اين در حقيقت يك نوع استهزا و سرزنش است .
(آيـه )ـ به هر حال آنها در اين هنگام بيدار مى شوند, آنچه را قبلا شوخى مى پنداشتند به جدى ترين صـورت در بـرابـر خـويش مى بينند وفريادشان بلند مى شود((مى گويند: اى واى بر ما كه ظالم و ستمگر بوديم )) ! (قالوا يا ويلنا انا كنا ظالمين ).
(آيـه )ـ امـا ايـن بيدارى اضطرارى كه در برابر صحنه هاى جدى عذاب براى هركس پيدا مى شود بـى ارزش اسـت , و اثـرى در تـغـيـيـر سرنوشت آنها ندارد, لذاقرآن در اين آيه اضافه مى كند: ((و هـمـچـنـان ايـن سـخن را (واى بر ما ظالم و ستمگربوديم ) تكرار مى كردند تا آنها را درو كرده و خاموش ساختيم )) (فما زالت تلك دعويهم حتى جعلناهم حصيدا خامدين ).