بازگشت

آنجا كه آتش گلستان مي شود


گـرچـه با استدلال عملى و منطقى ابراهيم , همه بت پرستان محكوم شدندولى لجاجت و تعصب شديد آنها مانع از پذيرش حق شد, به همين دليل تصميم بسيار شديد و خطرناكى در باره ابراهيم گرفتند.
قـرآن مـى گـويد: ((جمعيت فرياد زدند: او را بسوزانيد و خدايان خود را يارى كنيد اگر كارى از دست شما ساخته است )) (قالوا حرقوه وانصروا ا لهتكم ان كنتم فاعلين ).
امـثـال اين لاطائلات بسيار گفتند و مردم را بر ضد ابراهيم شوراندند آنچنان كه به جاى چند بار هيزم كه براى سوزاندن چندين نفر كافى است هزاران بار بر روى هم ريختند و كوهى از هيزم , و به دنبال آن دريايى از آتش به وجود آوردند.
(آيـه )ـ بـه هـر حـال ابـراهـيم (ع ) در ميان هلهله و شادى و غريو فرياد مردم بامنجنيق به درون شـعـلـه هـاى آتـش پـرتاب شد, آن چنان مردم فرياد شادى كشيدند كه گويى شكننده بتها براى هميشه نابود و خاكستر شد.
اما خدايى كه همه چيز سر بر فرمان اوست , حتى سوزندگى را او به آتش يادداده , و رمز محبت را او بـه مـادران آمـوخـتـه , اراده كـرد اين بنده مؤمن خالص در اين درياى آتش سالم بماند, تا سند ديـگـرى بر اسناد افتخارش بيفزايد, چنانكه قرآن دراينجا مى گويد: ((به آتش گفتيم : اى آتش ! سرد و سالم بر ابراهيم باش )) ! (قلنا يا ناركونى بردا وسلا ما على ابرهيم ).
بـدون شك فرمان خدا در اينجا فرمان تكوينى بود همان فرمانى كه در جهان هستى به خورشيد و مـاه و زمـين و آسمان و آب و آتش و گياهان و پرندگان مى دهد وبدون آن فرمان از هيچ سببى كارى ساخته نيست .
مـعـروف چـنـيـن است كه آتش آن چنان سرد و ملايم شد كه دندان ابراهيم ازشدت سرما به هم مى خورد.
(آيه )ـ و در اين آيه به عنوان نتيجه گيرى كوتاه و فشرده , مى فرمايد: ((آنهامى خواستند ابراهيم را بـا اين نقشه نابودكنند, ولى ما آنها را زيانكارترين مردم قرارداديم )) (وارادوا به كيدا فجعلناهم الا خسرين ).
ناگفته پيداست كه با سالم ماندن ابراهيم در ميان آتش , صحنه بكلى دگرگون شد, غريو شادى فـرونـشست , دهانها از تعجب باز ماند, ولى بازهم تعصب ولجاجت مانع از پذيرش حق بطور كامل گرديد, هر چند دلهاى بيدار بهره خود را ازاين ماجرا بردند و بر ايمانشان نسبت به خداى ابراهيم افزوده شد.