بازگشت

نجات يونس از آن زندان وحشتناك


ايـن آيـه و آيـه بـعـد نيز گوشه اى از سرگذشت پيامبر بزرگ ((يونس )) را بيان كرده ,مى گويد: وذالـنون را به يادآر هنگامى كه خشمگين (بر قوم بت پرست و نافرمان خويش ) از ميان آنها رفت )) (وذاالنون اذ ذهب مغاضبا).
((او گمان مى كرد كه ما (زندگى را) بر او تنگ نخواهيم كرد)) (فظن ان لن نقدر عليه ).
او گمان مى كرد تمام رسالت خويش را در ميان قوم نافرمانش انجام داده است و حتى ترك اولايى در اين زمينه نكرده , در حالى كه اولى اين بود كه بيش ازاين در ميان آنها بماند و صبر و استقامت به خرج دهد و دندان بر جگر بفشارد شايدبيدار شوند و به سوى خدا آيند.
سرانجام به خاطر همين ترك اولى او را در فشار قرار داديم , نهنگ عظيمى اورا بلعيد ((پس او در آن ظـلـمتهاى متراكم صدا زد خداوندا ! جز تو معبودى نيست ))(فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت ).
((خـداونـدا ! پـاك و مـنزهى , من از ستمكاران بودم )) ! (سبحانك انى كنت من الظالمين ) هم بر خـويش ستم كردم و هم بر قوم خود, مى بايست بيش از اين ,ناملايمات و شدايد و سختيها را پذيرا مى شدم , تن به همه شكنجه ها مى دادم شايدآنها به راه آيند.
(آيـه )ـ ((سـرانجام ما دعاى او را اجابت كرديم و از غم و اندوه رهائيش بخشيديم )) (فاستجبنا له ونجيناه من الغم ).
آرى ((و اين گونه ما مؤمنان را نجات مى بخشيم )) (وكذلك ننجى المؤمنين ).
اين يك برنامه اختصاصى براى يونس نبود, بلكه هر كس از مؤمنان از تقصيرخويش , عذر به درگاه خدا آورد, و از ذات پاكش مدد و رحمت طلبد ما دعايش رامستجاب و اندوهش را برطرف خواهيم كرد.