بازگشت

نجات زكريا از تنهايي


در اين آيه و آيه بعد گوشه اى از سرگذشت دو شخصيت ديگر از پيامبران بزرگ الهى ((زكريا)) و ((يحيى )) را بيان مى كند.
نـخـسـت مـى گويد: ((زكريا را به خاطر بياور هنگامى كه پروردگارش را خواند وعرضه داشت : پـروردگـارا! مـرا تـنها مگذار, و تو بهترين وارثان هستى )) (وزكريا اذنادى ربه رب لا تذرنى فردا وانت خير الوارثين ).
سـالـهـا بـر عمر زكريا گذشت , و برف پيرى بر سرش نشست , اما هنوز فرزندى نداشت , و از سوى ديگر همسرى عقيم و نازا داشت . او در آرزوى فـرزنـدى بود كه بتواند برنامه هاى الهى او را تعقيب كندS( در اين هنگام با تمام قلب به درگاه خدا روى آورد و تقاضاى فرزند صالح و برومندى كرد.
(آيـه )ـ خـداوند اين دعاى خالص و سرشار از عشق به حقيقت را اجابت كرد, و خواسته او را تحقق بـخـشـيـد آن چـنان كه مى فرمايد: ((پس ما دعاى او رااجابت كرديم و يحيى را به او بخشيديم )) (فاستجبنا له ووهبنا له يحيى ).
و بـراى رسـيـدن بـه ايـن مـقـصود ((همسر نازاى او را اصلاح (و قادر به آوردن فرزند) كرديم )) (واصلحنا له زوجه ).
سـپـس اشـاره به سه قسمت از صفات برجسته اين خانواده كرده چنين مى گويد: ((آنها در انجام كارهاى خير, سرعت مى كردند)) (انهم كانوا يسارعون فى الخيرات ).
((و آنها به خاطر عشق به طاعت و وحشت از گناه در همه حال ما رامى خواندند)) (ويدعوننا رغبا ورهبا).
((و آنـهـا هـمـواره در برابر ما خشوع داشتند)) خضوعى آميخته با ادب و احترام وترس آميخته با احساس مسؤوليت (وكانوا لنا خاشعين ).
ذكر اين صفات سه گانه ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها به هنگام رسيدن به نعمت گرفتار غـفـلـتـهـا و غـرورهـايـى كه دامن افراد كم ظرفيت وضعيف الايمان را به هنگام وصول به نعمت مى گيرد نمى شدند