بازگشت

كافران در آستانه رستاخيز


در آيه قبل سخن از ((مؤمنان نيكوكار و صالح العمل )) بود و در اين آيه , به افرادى اشاره مى كند كه در نقطه مقابل آنها قرار دارند, آنها كه تا آخرين نفس به ضلالت و فساد ادامه مى دهند, مى فرمايد: ((و حـرام اسـت بر شهرهايى كه آنها را (به جرم گناهانشان ) نابود كرديم (به دنيا بازگردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت ))(وحرام على قرية اهلكناها انهم لا يرجعون ).
در حـقـيـقت آنها كسانى هستند كه بعد از مشاهده عذاب الهى , يا بعد ازنابودى و رفتن به جهان برزخ , پرده هاى غرور و غفلت از برابر ديدگانشان كنارمى رود آرزو مى كنند اى كاش براى جبران اين همه خطاها بار ديگر به دنيا بازمى گشتند ولى قرآن با صراحت مى گويد: بازگشت آنها بكلى حرام , يعنى ممنوع است S( و راهى براى جبران باقى نمانده است .
(آيه )ـ به هر حال اين بى خبران دائما در غرور و غفلتند, و اين بدبختى تاپايان جهان همچنان ادامه دارد.
چنانكه قرآن مى فرمايد: ((تا زمانى كه راه بر ياجوج و ماجوج گشوده شود وآنها (در سراسر زمين پخش شوند, و) از هر بلندى و ارتفاعى با سرعت بگذرند))(حتى اذا فتحت ياجوج وماجوج وهم من كل حدب ينسلون ).
(آيه )ـ و بلافاصله مى گويد: ((و وعده حق [ قيامت ] نزديك مى شود))(واقترب الوعد الحق ).
((در آن هـنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت باز مى ماند)) و خيره خيره به آن صحنه نگاه مى كنند (فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا).
در ايـن هـنـگام پرده هاى غرور و غفلت از برابر ديدگانشان كنار مى رود وفريادشان بلند مى شود ((اى واى بر ما ! ما از اين صحنه در غفلت بوديم )) (يا ويلناقد كنا فى غفلة من هذا).
و چون نمى توانند با اين عذر, گناه خويش را بپوشانند و خود را تبرئه كنند باصراحت مى گويند: ((نه , بلكه ما ظالم و ستمگر بوديم )) ! (بل كنا ظالمين ).
اصـولا چـگـونـه مـمـكـن است با وجود اين همه پيامبران الهى و كتب آسمانى واين همه حوادث تـكان دهنده , و همچنين درسهاى عبرتى كه روزگار به آنها مى دهددر غفلت باشند, آنچه از آنها سر زده تقصير است و ظلم بر خويشتن و ديگران .