بازگشت

روزي كه جانها به لب مي رسد


اين آيه همچنان ادامه توصيف قيامت است .
نخست مى گويد: ((آنها را از روز نزديك بترسان )) (وانذرهم يوم الا زفة ).
اگر درست بنگريم مجموعه عمر دنيا در برابر عمر قيامت لحظه زودگذرى بيش نيست , و چون هيچ تاريخى از سوى خداوند براى آن به كسى حتى به پيامبران اعلام نشده است بايد هميشه آماده استقبال از آن بود.
دومين توصيف اين كه : ((در آن روز (از شدت هول و ترس ) دلها به گلوگاه مى رسد))! (اذالقلوب لدى الحناجر).
در تـوصـيـف سوم مى گويد: ((تمامى وجود آنها مملو از اندوه مى گردد)) اماتوانايى اظهار آن را ندارند (كاظمين ).
اگر انسان گرفتار اندوه و غم جانكاهى شود اما بتواند فرياد كند ممكن است كمى آرام گيرد, اما افـسـوس كـه در آنـجـا حتى جاى فرياد و نعره زدن نيست , آنجاپيشگاه داورى حق و محضر عدل پروردگار, و حضور جميع خلايق است , فرياد چه سودى دارد؟!.
چهارمين توصيف اين كه : ((براى ستمكاران دوستى وجود ندارد)) (ومـاللظالمين من حميم ).
آن گروه از دغل دوستان كه همچون مگسان گرد شيرينى به هنگام قدرت اطراف آنها را گرفته بـودند, همه گرفتار كار خويشند, و به ديگرى نمى پردازند, آرى در آن روز نه دوستى براى انسان وجود دارد و نه غمخوارى براى درد دل كردن .
در پـنـجـمين توصيف مى فرمايد: ((و نه شفاعت كننده اى كه شفاعتش پذيرفته شود)) (ولا شفيع يطاع ).
چـرا كـه شفاعت شافعان راستين مانند انبيا و اوليا نيز به اذن پروردگار است ,و به اين ترتيب قلم بطلان بر پندار بت پرستان مى كشد.
(آيـه )ـ در ششمين مرحله يكى از اوصاف خدا را بيان مى كند كه در ضمن توصيفى براى چگونگى قـيـامـت است , مى گويد: ((خدا چشمهايى را كه به خيانت گردش مى كند مى داند, و آنچه را در سينه ها پنهان مى دارند)) مى داند (يعلم خائنة الا عين وما تخفى الصدور).
آرى ! خـدائى كـه از حـركات مخفيانه چشمها و اسرار درون سينه ها آگاه است در آن روز درباره خلايق دادرسى و قضاوت مى كند.
(آيـه )ـ در هفتمين توصيف از قيامت كه آن نيز به صورت توصيف خداوند مطرح شده , مى فرمايد: ((خداوند به حق داورى مى كند)) (واللّه يقضى بالحق ).
((و مـعـبودهايى را كه غير از او مى خوانند هيچ گونه داورى ندارند)) (والذين يدعون من دونه لا يقضون بشى ).
آرى ! آن روز مقام داورى مخصوص به خداست , و او هم جز به حق داورى نمى كند.
سرانجام به عنوان تاكيد بر آنچه در اين آيات گذشت سخن را با اين جمله پايان مى دهد: ((خداوند شنوا و بيناست )) (ان اللّه هو السميع البصير).
بـلـكـه بـيـنـائى و شـنوائى به معنى واقعى كلمه , يعنى حضور همه مسموعات ومبصرات و تمام شـنيدنيها و ديدنيها نزد او منحصر به ذات پاك خداست , و اين تاكيدى است بر علم و آگاهى او بر همه چيز, و داورى او به حق چرا كه تا كسى سميع و بصير مطلق نباشد داور حق نخواهد بود.