بازگشت

باز هم عظمت قرآن


در روايات اسلامى آمده است كه رسول خدا(ص ) پيوسته بتهاى مشركان رامذمت مى كرد, و قرآن را بـر آنـهـا مى خواند تا به راه توحيد باز گردند, اما آنهامى گفتند: اين شعر محمد است , و بعضى مـى گفتند: اين ((كهانت )) است (كهانت غيب گوييهايى بود كه گروهى به ادعاى خود ارتباط با جـنـيـان داشـتـند) و بعضى مى گفتند: اينها خطبه هاى زيبايى است كه او مى خواند (و نامش را ((قرآن )) گذاشته است ).
روزى ((ابـوجـهـل )) بـه ((ولـيـدبـن مـغيره )) گفت : اى ((اباعبدشمس )) اينهايى را كه محمد مى گويد: چيست ؟.
گفت : بگذاريد سخنانش را بشنوم , گفت : اى محمد! چيزى از اشعارت رابراى من بخوان !.
فرمود: شعر نيست , بلكه كلام خداست كه پيامبران و رسولانش را با آن مى فرستاده .
گفت : هر چه هست بخوان !.
رسـول خدا(ص ) قرائت سوره حم سجده را آغاز كرد, هنگامى كه به آيه ((فان اعرضوا فقل انذرتكم صـاعقة مثل صاعقة عاد وثمود)) (آيه 13 همين سوره ) رسيد,((وليد)) از شنيدن آن لرزيد و مو بر تنش راست شد, از جا برخواست و به سوى خانه خود رفت و به سراغ قريش نيامد!.
ايـن روايت به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد آيات اين سوره پرجاذبه وتكان دهنده است , تا آنجا كه در انديشمند متعصب عرب چنين عكس العملى را بجامى گذارد.
به تفسير آيات بازگرديم .
بـاز در آغاز اين سوره به ((حروف مقطعه )) برخورد مى كنيم : ((حا ـ ميم )) (حم )كه براى دومين بار در آغاز سوره هاى قرآن خودنمايى مى كند, كه بعضى ((حم )) را نام سوره و يا ((ح )) را اشاره به ((حميد)) و ((م )) را اشاره به ((مجيد)) كه دو نام از نامهاى بزرگ خداوند است دانسته اند.
(آيه )ـ سپس اشاره به عظمت قرآن كرده , مى گويد: ((اين كتابى است كه ازسوى خداوند رحمن و رحيم نازل شده است )) (تنزيل من الرحمن الرحيم ).
((رحمت عامه )) خداوند و ((رحمت خاصه )) او دست به دست هم داده اند ونزول اين آيات را سبب شده است .
(آيـه )ـ بعد از بيان اجمالى فوق درباره قرآن به بيان تفصيلى پرداخته , واوصاف پنج گانه اى براى اين كتاب آسمانى بيان مى كند, اوصافى كه ترسيم روشن وگويايى از چهره اصلى قرآن در بر دارد .
نـخـسـت مـى گويد: ((كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده ))(كتاب فصلت آياته ) و شرح و تفصيل تمام نيازمنديهاى انسان را در تمام زمينه هاذكر نموده است .
((در حالى كه فصيح و گوياست )) (قرآنا عربيا).
((براى جمعيتى كه آگاهند)) (لقوم يعلمون ).
(آيـه )ـ ((قـرآنـى كه بشارت دهنده و بيم دهنده است )) (بشيرا ونذيرا) نيكان را بشارت مى دهد و مجرمان را تهديد مى كند.
((ولـى بـيـشـتـر آنـهـا روى گردان شدند از اين رو چيزى نمى شنوند)) (فاعرض اكثرهم فهم لا يسمعون ).
به اين ترتيب نخستين امتياز اين كتاب بزرگ آسمانى اين است كه مسائل مختلف مورد نياز بشر در آن تـبيين و تشريح شده است , ولى افسوس كه متعصبان لجوج گوش شنوا ندارند, گويى كرند و هيچ نمى شنوند.
(آيه )ـ اما عكس العمل منفى اين كوردلان به همين جا ختم نمى شد,بلكه تلاش و كوشش داشتند كـه پـيـامـبر(ص ) را از دعوت خود مايوس سازند, و به او ثابت كنند كه در مقابل دعوت تو گوش شنوايى در اين ديار نيست , و بيهوده تلاش مكن ! آيه شريفه مى گويد: ((آنها گفتند: قلبهاى ما در برابر دعوت تو در پوششهايى قرار گرفته , و گوشهاى ما سنگين است , و ميان ما و توحجابى وجود دارد))! (وقالوا قلوبنا فى اكنة مما تدعونا اليه وفى آذاننا وقر ومن بيننا وبينك حجاب ).
حال كه چنين است كار به كار ما نداشته باش ((تو به دنبال عمل خود باش , ماهم براى خود عمل مى كنيم )) (فاعمل اننا عاملون ).
ايـن نـهـايت وقاحت و بى شرمى و نادانى است كه انسان با تمام وجودش اين چنين از حق گريزان باشد.