بازگشت

تحريف گران آيات حق


بـعـد از بيان آيات الهى و نشانه هاى پروردگار در آيات پيشين , اكنون سخن ازتهديد كسانى است كـه نشانه هاى توحيد را تحريف مى كنند, و به اغفال و گمراه ساختن مردم مى پردازند, مى گويد: ((كسانى كه آيات ما را تحريف مى كنند بر ماپوشيده نخواهند بود)) (ان الذين يلحدون فى آياتنا لا يخفون علينا).
مـمـكن است با مغالطه و سفسطه مردم را بفريبند, و ممكن است بر اين عمل زشت و ننگين خود پرده بيفكنند و خود را از انظار مردم مستور دارند, اما هرگزنمى توانند كمترين عمل خود را از ما پنهان نمايند.
قرآن مجازات همه آنها را در ادامه اين بحث با يك مقايسه روشن بيان كرده ,مى گويد: ((آيا كسى كـه در آتـش افـكنده مى شود بهتر است يا كسى كه در سايه ايمان در نهايت امن و امان در قيامت قدم به عرصه محشر مى گذارد))؟! (افمن يلقى فى النار خير ام من ياتى آمنا يوم القيمة ).
آنـهـا كـه با ايجاد شك و فساد عقائد و ايمان مردم را به آتش كشيدند, بايد درآن روز طعمه آتش شـونـد و آنـهـا كه در سايه ايمان محيط امن و امانى براى جامعه بشرى آفريدند بايد در قيامت در نهايت امنيت به سر برند, مگر در آن روز همه اعمال ما تجسم نمى يابد؟.
و از آنجا كه وقتى از هدايت كسى مايوس شوند او را به حال خود رهامى كنند, مى گويند: هر كارى مـى خـواهـى بـكن , در ادامه اين آيه آنها را مخاطب ساخته , مى گويد: ((هر چه مى خواهيد انجام دهيد))! (اعملوا مـا شئتم ).
اما بدانيد ((كه خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست )) (انه بما تعملون بصير).
بـديهى است اين امر به معنى آزادى عمل آنها, و يا الزام به انجام هر كارنيست , بلكه تهديدى است نسبت به آنها كه هيچ حرف حقى در گوششان فرو نمى رود.
(آيه )ـ اين آيه سخن را از توحيد و معاد به قرآن و نبوت مى كشاند, و بازبه صورت هشدار به كافران لجوج و بى منطق مى فرمايد: ((آنها كه به اين ذكر [قرآن ]هنگامى كه به سراغشان آمد كافر شدند)) نيز بر ما مخفى نخواهند ماند (ان الذين كفروا بالذكر لما جاهم ).
و بـعـد بـراى بيان عظمت قرآن مى افزايد: ((و اين كتابى است قطعاشكست ناپذير )) (وانه لكتاب عزيز).
كـتـابـى اسـت كه هيچ كس نمى تواند همانند آن را بياورد و بر آن غلبه كند, كتابى است بى نظير, مـنـطـقـش مـحكم و گويا, استدلالاتش قوى و نيرومند, تعبيراتش منسجم وعميق , تعليماتش ريشه دار و پرمايه , و احكام و دستوراتش هماهنگ با نيازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى .
(آيـه )ـ سـپـس بـه توصيف مهم و گويايى درباره عظمت اين كتاب آسمانى پرداخته , مى گويد: ((هيچ گونه باطلى , نه از پيش رو, نه از پشت سر, به سراغ قرآن نمى آيد))! (لا ياتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه ).
يعنى S( نه تناقضى در مفاهيم آن است .
نـه چـيـزى از كـتـب و علوم پيشين بر ضد آن مى باشد, و نه اكتشافات علمى آينده با آن مخالفت خواهد داشت .
نه كسى مى تواند حقايق آن را ابطال كند, و نه در آينده منسوخ مى گردد.
نه در معارف و قوانين و اندرزها و خبرهايش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا كشف مى شود.
نـه آيـه و حـتـى كـلـمه اى از آن كم شده , و نه چيزى بر آن افزون مى شود, و به تعبير ديگر دست تحريف كنندگان از دامان بلندش كوتاه بوده و هست .
چرا كه ((از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است )) (تنزيل من حكيم حميد).
خداوندى كه افعالش روى حكمت و در نهايت كمال و درستى است و لذاشايسته هرگونه حمد و ستايش مى باشد.
(آيه )ـ از آنجا كه كفار مكه شديدترين مبارزه را با آيين اسلام و شخص پيامبر(ص ) آغاز كرده بودند و آيات گذشته از الحاد آنها در دلائل توحيد و كفر وتكذيبشان نسبت به آيات الهى خبر مى داد, در اين آيه به عنوان تسلى خاطرپيامبر(ص ) و آموختن درس استقامت و پايمردى به همه مسلمين كه در فـشـاردشـمـنـان قرار مى گيرند, مى فرمايد: ((آنچه به ناروا درباره تو مى گويند همان است كه درباره پيامبران قبل از تو نيز گفته شده )) (مـا يقال لك الا مـا قد قيل للرسل من قبلك ).
اگـر مـجـنـون و سـاحـرت مـى خوانند, به پيامبران بزرگ پيشين همين نسبتها رادادند, و اگر دروغگويت مى نامند آنها نيز از اين نسبت در امان نبودند, خلاصه نه دعوت تو به سوى آيين توحيد و حق مطلب تازه اى است , و نه تهمت و تكذيب آنها, محكم بايست و به اين سخنان اعتنا مكن .
سـپـس در پـايـان آيـه مى افزايد: ((پروردگار تو هم داراى مغفرت و آمرزش و هم داراى مجازات دردناك است )) (ان ربك لذو مغفرة وذوعقاب اليم ).
رحمت و آمرزش براى آنها كه پذيرا شوند, و عذاب اليم براى آنها كه تكذيب كنند و تهمت زنند و به مخالفت برخيزند.