بازگشت

حركت كشتيها در درياها نيز آيتي است


در آيـات پـيـشـين سخن از نشانه هاى پروردگار در آفرينش آفتاب و ماه و شب وروز و همچنين زمين و بركات زمين بود, و در اين آيه سخن از درياها و بخشى ازنعمتها و مواهب دريا يعنى حركت كشتيهاى تجارى و مسافربرى بر صحنه آنهامى باشد.
لـذا نـخـسـت مـى فـرمـايـد: ((ايـن نيز براى آنها آيت و نشانه اى است از عظمت پروردگار كه ما فـرزندانشان را در كشتيهايى كه مملو (از وسائل زندگى ) است حمل كرديم )) (وآية لهم انا حملنا ذريتهم فى الفلك المشحون ).
حـركـت كـشـتـيها كه بزرگترين و مهمترين وسيله حمل و نقل بشر مى باشد, وكارى كه از آنها ساخته است هزاران برابر مركبهاى ديگر است , نتيجه خواص ويژه آب و وزن مخصوص اجسامى كه كشتى از آن ساخته شده , و خاصيت بادها (دركشتيهاى بادبانى ) و انرژى اتمى (در كشتيهايى كه با نيروى اتم كار مى كند) مى باشد.
و هـمـه ايـنها قوا و نيروهايى است كه خدا مسخر انسان ساخته و هر يك از آنهاو نيز مجموعه آنها آيتى از آيات الهى است .
(آيـه )ـ و بـراى ايـن كه توهم نشود كه تنها مركب خداداد كشتيهاست در اين آيه مى افزايد: ((و ما براى آنها مركبهاى ديگرى مانند آن آفريديم )) (وخلقنا لهم من مثله ما يركبون ).
مـركـبهايى كه در خشكى يا در هوا و فضا راه مى رود, و انسانها و وسائل آنها رابر دوش خود حمل مى كند.
(آيه )ـ اين آيه براى روشنتر ساختن اين نعمت بزرگ حالتى را كه ازدگرگون شدن اين نعمت به وجـود مـى آيـد بـيـان مـى كند, مى گويد: ((و اگر بخواهيم آنهارا غرق مى كنيم , آن چنان كه نه فريادرسى داشته باشند,و نه نجات داده شوند)) (وان نشا نغرقهم فلا صريخ لهم ولا هم ينقذون ).
به يك موج عظيم فرمان مى دهيم كشتى آنها را واژگون كند!.
يا به يك گرداب ماموريت مى دهيم آنها را در كام خود فرو بلعد!.
يا به يك طوفان دستور مى دهيم آنها را مانند يك پر كاه بر دارد و در وسطامواج پرتاب كند!.
اين ماييم كه اين نظام را تداوم مى بخشيم , تا آنها بهره گيرند, و اگر گهگاه حوادثى از اين قبيل مى فرستيم براى اين است كه اهميت نعمتى را كه در آن غرقند بدانند.
(آيـه )ـ و سرانجام در اين آيه براى تكميل سخن فوق مى افزايد: ((مگر بازهم رحمت ما شامل حال آنها شود, و تا زمان معينى (كه پايان زندگى آنهاست ) ازاين زندگى بهره گيرند)) (الا رحمة منا ومتاعا الى حين ).
آرى ! با هيچ وسيله اى آنها نمى توانند نجات يابند جز اين كه نسيم رحمت مابوزد و لطف ما به يارى آنها بشتابد.
(آيـه )ـ از آنـجـا كـه در آيـات گذشته سخن از بحثهاى مهمى از آيات پروردگار در پهنه جهان هستى بود, در اينجا عكس العمل كفار لجوج را در برابر آيات الهى , و همچنين دعوت پيامبر(ص ) و انذار به عذاب پروردگار بيان مى كند.
نـخـسـت مـى فرمايد: ((و هنگامى كه به آنها گفته مى شود از آنچه پيش رو وپشت سر شماست از عـذابهاى الهى بپرهيزيد, تا مشمول رحمت الهى شويد))اعراض مى كنند و روى گردان مى شوند (واذا قيل لهم اتقوا ما بين ايديكم وماخلفكم لعلكم ترحمون ).
منظور از ((ما بين ايديكم )) مجازاتهاى دنياست كه نمونه اى از آن در آيات قبل ذكرشده , و منظور از ((ما خلفكم )) مجازاتهاى آخرت است كه در پشت سر دارند, وتعبير به ((پشت سر)) به خاطر آن اسـت كـه هـنـوز نيامده , گويى پشت سر انسان درحركت است , و سرانجام روزى به او مى رسد و دامانش را مى گيرد, و منظور ازپرهيز كردن از اين مجازاتها اين است كه عوامل آن را ايجاد نكنند و به تعبير ديگركارى نكنند كه مستوجب اين عقوبات گردد.
(آيه )ـ در اين آيه بار ديگر روى همين معنى تاكيد مى كند و لجاجت وپافشارى اين كوردلان را در نـاديـده گـرفتن آيات الهى و تعليمات پيامبران مشخص ساخته , مى فرمايد: ((هيچ آيه اى از آيات پـروردگارشان براى آنها نمى آيدمگر اين كه از آن روى گردان مى شوند)) (وما تاتيهم من آية من آيات ربهم الا كانوا عنها معرضين ).
نه بيان آيات انفسى در آنها مؤثر است , و نه شرح آيات آفاقى , نه تهديد وانذار, و نه بشارت و نويد به رحـمت الهى , آنها به كورانى مى مانند كه نزديكترين اشيا اطراف خود را مشاهده نمى كنند و حتى نور آفتاب را از ظلمت و تاريكى شب فرق نمى نهند!.
(آيـه )ـ سپس قرآن انگشت روى يكى از موارد مهم لجاجت و اعراض آنهاگذارده , مى گويد: ((و هنگامى كه به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزى كرده است (در راه او) انفاق كنيد كافران بـه مـؤمنان مى گويند: آيا ما كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مى خواست او را سير مى كرد, شما تـنـهـا در گـمـراهى آشكاريد))! (واذا قيل لهم انفقوا مما رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين آمنوا انطعم من لو يشا اللّه اطعمه ان انتم الا فى ضلا ل مبين ).
ايـن هـمـان مـنطق بسيار عوامانه اى است كه در هر عصر و زمان از ناحيه افراد خودخواه و بخيل مطرح مى شود كه مى گويند: اگر فلانى فقير است لابدكارى كرده كه خدا مى خواهد فقير بماند, و اگر ما غنى هستيم لابد عملى انجام داده ايم كه مشمول لطف خدا شده ايم , بنابراين نه فقر آنها و نه غناى ما هيچ كدام بى حكمت نيست !.
غافل از اين كه جهان ميدان آزمايش و امتحان است , خداوند يكى را باتنگ دستى آزمايش مى كند, و ديـگـرى را با غنا و ثروت , و گاه يك انسان را در دوزمان با اين دو, در بوته امتحان قرار مى دهد كـه آيـا بـه هنگام فقر, امانت و مناعت طبع و مراتب شكرگزارى را به جا مى آورد؟ يا همه را زير پا مى گذارد, و به هنگام غنااز آنچه در اختيار دارد در راه او انفاق مى كند يا نه !.