بازگشت

مزرعه دنيا و آخرت


در ايـن آيه با يك تشبيه زيبا, مردم جهان را در برابر روزيهاى پروردگار وچگونگى استفاده از آن , بـه كـشـاورزانـى تـشبيه مى كند كه گروهى براى آخرت كشت مى كنند, و گروهى براى دنيا, و نتيجه هر يك از اين دو زراعت را مشخص مى كند.
مـى فـرمـايـد: ((كـسـى كـه زراعـت آخـرت را طـالب باشد به او بركت مى دهيم و برمحصولش مى افزاييم )) (من كان يريد حرث الا خرة نزد له فى حرثه ).
((و آنها كه فقط براى دنيا كشت كنند (و تلاش و كوششان براى بهره گيرى ازاين متاع زودگذر و فـانـى بـاشد) تنها كمى از آنچه را مى طلبند به آنها مى دهيم اما درآخرت هيچ نصيب و بهره اى نخواهند داشت )) (ومن كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ومـا له فى الا خرة من نصيب ).
بـه ايـن تـرتـيـب نـه دنـياپرستان به آنچه مى خواهند مى رسند و نه طالبان آخرت از دنيا محروم مـى شـونـد, امـا با اين تفاوت كه گروه اول با دست خالى به سراى آخرت مى روند و گروه دوم با دستهاى پر!.
تـشـبـيـه جـالـب و كـنايه زيبايى است : انسانها همگى زارعند و اين جهان مزرعه ماست اعمال ما بـذرهـاى آن و امكانات الهى بارانى است كه بر آن مى بارد اما اين بذرها بسيار متفاوت است بعضى مـحـصـولـش نـامـحـدود, جـاودانى و درختانش هميشه خرم و سرسبز و پرميوه , اما بعضى ديگر محصولاتش بسيار كم , عمرش كوتاه و زودگذر و ميوه هايى تلخ و ناگوار دارد.
(آيه )ـ از آنجا كه در آيه 13 همين سوره سخن از تشريع دين از ناحيه پروردگار به وسيله پيامبران اولـواالعزم بود در ادامه آن در اين آيه براى نفى تشريع ديگران , و اين كه هيچ قانونى در برابر قانون الـهـى رسـميت ندارد, و اصولا حق قانونگذارى مخصوص خداست مى فرمايد: ((آيا آنها معبودانى دارنـد كـه ديـن و آيـينى بى اذن خداوند براى آنان تشريع كرده اند)) (ام لهم شركا شرعوا لهم من الدين مـالم ياذن به اللّه ).
به دنبال آن با لحنى تهديدآميز به تشريع كنندگان باطل هشدار داده مى گويد:((هرگاه فرمان حتمى خداوند دائر به مهلت دادن به اين گونه اشخاص نبود در ميان آنها داورى مى شد)) دستور عذابشان صادر مى گشت و مجالى به آنها نمى داد (ولولا كلمة الفصل لقضى بينهم ).
در عـيـن حـال آنها نبايد اين حقيقت را فراموش كنند كه ((براى ظالمان عذاب دردناكى است )) (وان الظالمين لهم عذاب اليم ).
(آيـه )ـ سـپـس بـه توضيح كوتاهى درباره ((عذاب ظالمين )) و توضيح بيشترى درباره ((پاداش مـؤمـنان )) در مقابل آنها, پرداخته , مى گويد: در آن روز((ستمگران را مى بينى كه از اعمالى كه انـجام داده اند سخت بيمناكند, اما (چه فايده كه ) مجازات اعمالشان آنها را فرو مى گيرد)) (ترى الظالمين مشفقين مما كسبوا وهوواقع بهم ).
((و امـا كـسـانـى كـه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در بهترين وسرسبزترين باغهاى بهشت جاى دارند)) (والذين آمنوا وعملوا الصالحات فى روضات الجنات ).
امـا فضل الهى درباره مؤمنان صالح العمل به همين جا ختم نمى شود, آنهاچنان مشغول الطاف او هستند كه ((هرچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنهافراهم است )) (لهم مـا يشاؤن عند ربهم ) .
و بـه ايـن تـرتيب هيچ موازنه اى بين ((عمل )) و ((پاداش آنها)) وجود ندارد, بلكه پاداششان از هر نظر نامحدود است .
و از آن جالبتر تعبير ((عند ربهم )) (نزد پروردگارشان ) مى باشد كه بيانگر لطف بى حساب خداوند درباره آنهاست , چه موهبتى از اين بالاتر كه به مقام قرب خدا راه يابند؟.
بى جهت نيست كه در پايان آيه مى گويد: ((اين است فضل بزرگ )) (ذلك هوالفضل الكبير).
آيـه ـ شان نزول : در تفسير مجمع البيان شان نزولى براى آيات 23 تا 26اين سوره از پيامبر گرامى اسلام (ص ) نقل شده است كه حاصلش چنين است :.
((هنگامى كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه هاى اسلام محكم گرديد, انصار گفتند ماخدمت رسول خـدا(ص ) مـى رسـيم و عرض مى كنيم : اگر مشكلات مالى پيدا شد اين اموال ما بدون هيچ گونه قيد و شرط در اختيار تو قرار دارد.
هـنـگـامى كه اين سخن را خدمتش عرض كردند آيه قل لا اسئلكم عليه اجراالا المودة فى القربى نـازل شـد, و پـيـامبر(ص ) بر آنها تلاوت كرد, آنها با خوشحالى ورضا و تسليم از محضرش بيرون آمدند, اما منافقان گفتند: اين سخنى است كه او برخدا افترا بسته , و هدفش اين است كه ما را بعد از خـود در برابر خويشاوندانش ذليل كند, آيه بعد نازل شد ام يقولون افترى على اللّه كذبا, و به آنها پـاسـخ گفت ,پيامبر(ص ) به سراغ آنان فرستاد و آيه را بر آنها تلاوت كرد, گروهى پشيمان شدند وگريه كردند و سخت ناراحت گشتند آيه سوم نازل گرديد: وهو الذى يقبل التوبة عن عباده .
پيامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد كه توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست .