بازگشت

مرفهين طغيانگر


پـيـونـد ايـن آيـه با آيات گذشته ممكن است از اين نظر باشد كه در آيه قبل آمده بود كه خداوند درخواست مؤمنان را اجابت مى كند, و به دنبال آن اين سؤال پيش مى آيد كه پس چرا در ميان آنها گروهى فقيرند, و هرچه درخواست مى كنند به جائى نمى رسد؟.
مى فرمايد: ((هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد در زمين طغيان و سركشى و ستم مى كنند)) (ولو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الا رض ).
((و لـذا بـه مقدارى كه مى خواهد (و مصلحت مى بيند) روزى را نازل مى كند))(ولكن ينزل بقدر مـايشا).
و بـه ايـن تـرتيب مساله تقسيم روزى براساس حساب دقيقى است كه پروردگار درباره بندگان دارد ((چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست )) (انه بعباده خبير بصير) او پيمانه و ظرفيت وجـودى هـركـس را مى داند و طبق مصلحت اوبه او روزى مى دهد نه چندان مى دهد كه طغيان كنند و نه چندان كه از فقر فريادشان بلند شود.
(آيـه )ـ درست است كه خداوند روزى را با حساب نازل مى كند تا بندگان طغيان نكنند اما چنان نـيست كه آنها را محروم و ممنوع سازد, لذا در اين آيه مى افزايد: ((و او كسى است كه باران نافع را بـعـد از آن كـه مـردم مايوس شدند نازل مى كند و دامنه رحمت خويش را مى گسترداند)) (وهو الذى ينزل الغيث من بعد مـاقنطوا وينشر رحمته ).
و بايد هم چنين باشد ((چرا كه او ولى و سرپرستى است شايسته ستايش ))(وهو الولى الحميد).
ايـن آيـه در عـين اين كه بيان نعمت و لطف پروردگار است از آيات و نشانه هاى توحيد نيز سخن مى گويد, چرا كه نزول باران نظام بسيار دقيق وحساب شده اى دارد.
(آيه )ـ و باز به همين مناسبت در اين آيه از يكى از مهمترين آيات علم وقدرت پروردگار سخن به مـيـان آورده , مـى گـويـد: ((و از آيـات و نـشـانـه هـاى اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جـنـبـنـدگان در آنها خلق و پراكنده ساخته است ))(ومن آياته خلق السموات والا رض ومـا بث فيهما من دابة ).
و در پـايان آيه مى فرمايد: ((او هرگاه بخواهد قادر بر جمع كردن آنهاست ))(وهو على جمعهم اذا يشا قدير).
مـنـظور از ((جمع كردن تمام جنبندگان )) در اين آيه را بسيارى از مفسران به معنى جمع براى حساب و جزاى اعمال در قيامت دانسته اند اين احتمال نيز وجوددارد كه منظور از ((جمع )) نقطه مـقـابـل ((بـث )) (پـراكـنـدن ) باشد, به اين معنى كه ((بث ))اشاره به آفرينش و گسترش انواع مـوجودات زنده و جنبندگان است ,سپس مى فرمايد هرگاه خدا بخواهد آنها را ((جمع )) كرده و نابود يا منقرض مى سازد.
هـمـان گـونـه كـه در طـول تاريخ تاكنون بسيارى از انواع جنبندگان در روى زمين گسترش عـجـيـبـى پـيـدا كرده , و در زمانى بعد از آن منقرض و جمع شده اند, هم گسترش آنها به دست خداست و هم جمع آنها.
(آيه )ـ از آنجا كه در آيات گذشته سخن از رحمت خدا در ميان بود و اين سخن طبعا اين سؤال را بر مى انگيزد كه اين مصائبى كه ما با آن دست به گريبانيم ازكجاست ؟.
آيـه شريفه به اين سؤال پاسخ مى گويد: ((هر مصيبتى به شما رسد به خاطراعمالى است كه انجام داده ايد)) (ومـا اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ).
تازه اين تمام مجازات اعمال نارواى شما نيست چرا كه ((بسيارى را نيز عفومى كند)) (ويعفوا عن كثير).
بـه ايـن تـرتـيـب يـكـى از فلسفه هاى حوادث دردناك و مشكلات زندگى مجازات الهى و كفاره گناهان است .
در حـديـثـى از امـيـرمؤمنان على (ع ) نقل شده كه فرمود: ((بلاها براى ظالم تاديب است , و براى مؤمنان امتحان , و براى پيامبران درجه , و براى اوليا كرامت ومقام است )).
(آيـه )ـ بـه هـر حـال مـمـكـن اسـت افرادى تصور كنند كه مى توانند از اين قانون حتمى و سنت اجـتـنـاب نـاپذير الهى بگريزند, لذا آيه شريفه مى فرمايد: ((شماهرگز نمى توانيد از چنگال قدرت خـداونـد در زمـيـن فرار كنيد)) در آسمانها نيز جايى براى شما نيست (ومـا انتم بمعجزين فى الا رض ).
چـگـونه شما مى توانيد از حيطه قدرت و حاكميت او بگريزيد در حالى كه تمام عالم هستى عرصه حكومت بلامنازع پروردگار است .
و اگـر تـصـور كنيد كسى مى تواند به كمك شما بشتابد بدانيد ((غير از خداوندهيچ ولى و ياورى براى شما نيست )) (ومـا لكم من دون اللّه من ولي ولا نصير).
در حقيقت اين آيه ضعف و ناتوانى انسان را مجسم مى كند و آيه قبل عدالت و رحمت پروردگار را.