بازگشت

وزش بادهاي منظم و حركت كشتيها از آيات اوست


بار ديگر به بيان نشانه هاى پروردگار و دلائل توحيد پرداخته , و بحثى را كه دراين زمينه در آيات قبل آمده ادامه مى دهد.
در ايـنـجـا بـه سراغ مطلبى مى رود كه انسانها در زندگى مادى خود با آن بسيارسر و كار دارند, مـخـصـوصـا ساحل نشينان و مسافران درياها, مى گويد: ((از آيات ونشانه هاى خداوند كشتيهايى است همچون كوهها كه بر صفحه درياها به حركت درمى آيد)) (ومن آياته الجوار فى البحر كالا علا م ).
(آيه )ـ سپس براى تاكيد بيشتر مى افزايد: ((اگر خداوند اراده كند باد راساكن مى سازد تا كشتيها بر پشت دريا ساكن و متوقف شوند))! (ان يشا يسكن الريح فيظللن رواكد على ظهره ).
و در پـايان آيه براى نتيجه گيرى اضافه مى كند: ((در اين نشانه هايى است براى هركس كه داراى مقام صبر و شكر است )) (ان فى ذلك لا يات لكل صبار شكور).
آرى ! در اين حركت بادها, و جريان كشتيها, و آفرينش درياها, و نظام وهماهنگى مخصوصى كه بر اين امور حكمفرماست نشانه هاى گوناگونى براى ذات پاك اوست .
تـكـيـه بـر دو وصف ((صبار)) و ((شكور)) مجموعا ترسيم گويايى از حقيقت ايمان است , چرا كه مؤمن در مشكلات و گرفتاريها صبور و در نعمتها شكور است .
لذا در حديثى از پيامبر(ص ) مى خوانيم : ((ايمان دو نيمه است , نيمى از آن صبر, و نيمى از آن شكر است )).
(آيه )ـ باز در اين آيه براى مجسم ساختن عظمت اين نعمت الهى مى افزايد: ((يا (اگر بخواهد) اين كشتيها را به خاطر اعمالى كه مسافران و سرنشينانش مرتكب شده اند نابود و هلاك مى سازد)) (او يوبقهن بما كسبوا).
ولى با اين حال لطف خداوند شامل حال انسان است ((و بسيارى رامى بخشد)) (ويعف عن كثير).
كه اگر نبخشد هيچ كس جز معصومين و خاصان و پاكان از مجازات الهى مصون و بركنار نخواهند بود.
(آيـه )ـ ((تـا كسانى كه در آيات ما مجادله مى كنند (و به مخالفت و انكاربرمى خيزند) بدانند هيچ پناهگاهى (جز ذات پاك خداوند) ندارند)) (ويعلم الذين يجادلون فى آياتنا مـا لهم من محيص ).
چرا كه آگاهانه به مخالفت برخاسته , و از روى عداوت و لجاج به ستيزه جويى ادامه مى دهند, آنها از عفو و رحمتش ممنوعند.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه روى سـخن را به همگان كرده , مى گويد: ((پس آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياى فانى است )) (فما اوتيتم من شى فمتاع الحيوة الدنيا).
مبادا شما را فريب دهد و غافل سازد, و تصور كنيد هميشه در اختيار شمااست , برقى است مى جهد و به زودى خاموش مى شود, شعله اى است در برابر بادو حبابى است بر سطح آب , و غبارى است در مسير طوفان .
((ولـى پـاداشها و مواهبى كه نزد خداست بهتر و پايدارتر است براى كسانى كه ايمان آورده اند و بر پروردگارشان توكل مى كنند)) (ومـا عنداللّه خير وابقى للذين آمنوا وعلى ربهم يتوكلون ).
اگـر بـتـوانـيد اين متاع زودگذر را با آن سرمايه جاودان مبادله كنيد تجارتى پرسود نصيب شما شده , و موفقيتى است بى نظير!.
لذا در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (ص ) مى خوانيم : ((به خدا سوگند دنيادر برابر آخرت مثل اين است كه يكى از شما انگشت خود را به دريا زند و سپس بيرون آورد, بايد ديد چه مقدار آب دريا را با آن برداشته است ))؟!.
(آيـه )ـ بـعـد از وصف ايمان و توكل درباره مؤمنان به هفت قسمت ازبرنامه هاى عملى آنها اشاره مى كند, برنامه اى كه بيانگر اركان يك جامعه سالم باحكومت صالح و قدرتمند است .
نـخستين وصف را از پاك سازى شروع مى كند, مى فرمايد: پاداش الهى و آنچه نزد خداست ((براى كـسـانـى (بـهتر و پايدارتر است ) كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ورزند)) (والذين يجتنبون كبائر الا ثم والفواحش ).
در روايـات اهـل بيت (ع ) ((كبائر)) به اين صورت تفسير شده : ((گناهان كبيره گناهانى است كه خداوند مجازات آتش براى آن مقرر داشته است )).
به اين ترتيب نخستين نشانه هاى ايمان و توكل پرهيز و اجتناب از گناهان كبيره است .
در تـوصـيـف دوم كه آن نيز جنبه پاكسازى دارد درباره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب كه بـحـرانـيـترين حال انسان است سخن مى گويد, مى فرمايد: ((وهنگامى كه خشمگين شوند عفو مى كنند)) (واذا مـا غضبوا هم يغفرون ).
نـه تـنـها در موقع غضب زمام اختيار از كفشان ربوده نمى شود, و دست به اعمال زشت و جنايات نـمـى زنند, بلكه با آب عفو و غفران قلب خود و ديگران را از كينه هاشستشو مى دهند و اين صفتى است كه جز در پرتو ايمان راستين و توكل بر حق پيدانمى شود.
در حـديـثـى از امـام بـاقـر(ع ) مـى خوانيم : ((كسى كه به هنگام شوق و علاقه , و به هنگام ترس و وحـشـت , و هـنگام خشم و غضب مالك نفس خويشتن باشد خداوندبدن او را بر آتش دوزخ حرام مى كند)).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـه سـومين تا ششمين اوصاف آنها اشاره كرده ,مى فرمايد: ((و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده , و فرمانهاى او را از جان ودل پذيرفته اند)) (والذين استجابوا لربهم ) .
((و نماز را برپا داشته اند)) (واقاموا الصلوة ).
((و كار آنها به طريق شورى و مشورت در ميان آنها صورت مى گيرد)) (وامرهم شورى بينهم ).
((و از آنچه به آنها روزى داده ايم , در راه خداوند انفاق مى كنند)) (وممارزقناهم ينفقون ).
در آيـه قـبـل سـخن از پاك سازى وجودشان از گناهان و غلبه بر خشم و غضب بود, اما در اين آيه سخن از بازسازى وجودشان در جنبه هاى مختلف است كه ازهمه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسليم در برابر فرمان اوست .
(آيـه )ـ در تـوصـيـف ديـگـر كه هفتمين توصيف مؤمنان راستين است مى فرمايد: ((و كسانى كه هـرگـاه سـتـمـى بـه آنان رسد تسليم ظالم نمى شوند و ازديگران يارى مى طلبند)) (والذين اذا اصابهم البغى هم ينتصرون ).
هـم مـظـلوم موظف به مقاومت در برابر ظلم و فرياد برآوردن است , و هم مؤمنان ديگر موظف به پاسخگويى او هستند.
اين برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار مى دهد كه اگر دست به ستم بيالايند مؤمنان ساكت نـمـى نـشـينند, و در برابر آنها به پا مى خيزند, و هم به مظلومان اعتماد مى بخشد كه اگر استغاثه كنند ديگران به يارى آنها مى شتابند.
(آيـه )ـ ولـى از آنـجـا كه يارى كردن يكديگر نبايد از مسير عدالت خارج شود, و به انتقامجويى , و كـيـنـه توزى , و تجاوز از حد منتهى گردد, در اين آيه فورا آن را مشروط ساخته , مى افزايد: توجه داشته باشيد ((كيفر بدى , مجازاتى همانند آن است )) (وجزاؤ سيئة سيئة مثلها).
البته كار ظالم بايد ((سيئه )) و بدى ناميده شود, اما كيفر او مسلما ((سيئه ))نيست , و اگر در آيه از آن تـعـبـيـر به ((سيئه )) شده , به خاطر اين است كه مجازات , آزار وايذا است و آزار و ايذا ذاتا بد است , هرچند به هنگام قصاص و كيفر ظالم كارخوبى محسوب مى شود.
ولـى به هر حال اين تعبير مى تواند مقدمه اى باشد براى دستور عفو كه درجمله بعد آمده , گويى مـى فـرمـايد: مجازات هرچه باشد يك نوع آزار است , و اگرطرف پشيمان شده باشد شايسته عفو است .
در اين گونه موارد عفو كنيد چرا كه ((هركس عفو و اصلاح كند اجر و پاداش اوبرخداست )) (فمن عفا واصلح فاجره على اللّه ).
و در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند قطعا ظالمان را دوست ندارد)) (انه لا يحب الظالمين ).
عفو و مجازات هركدام جاى ويژه اى دارد, عفو در جايى است كه انسان قدرت بر انتقام دارد, و اگر مى بخشد از موضع ضعف نيست , اين عفو سازنده است .
و كيفر و انتقام و مقابله به مثل در جايى است كه هنوز ظالم از مركب شيطان پياده نشده , مظلوم پايه هاى قدرت خود را محكم نكرده , و عفو از موضع ضعف است , اينجاست كه بايد اقدام به مجازات كند.