بازگشت

طرق ارتباط پيامبران با خداوندـ


همان گونه كه در آغاز اين سوره گفتيم در اين سوره تكيه خاصى روى مساله وحى و نبوت شده است , سوره با مساله وحى آغاز شد, و با مساله وحى پايان مى يابد.
و از آنـجـا كـه در آيـات گـذشته از نعمتهاى الهى سخن در ميان بود اينجا ازمهمترين نعمتهاى پروردگار و پربارترين مواهب او براى جهان انسانيت كه همان مساله وحى و ارتباط انبيا باخداست سخن مى گويد.
نخست مى فرمايد: ((شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد (وبا او روبرو گردد, چرا كـه او مـنـزه از جـسم و جسمانيت است ) مگر از طريق وحى والهام مرموز به قلب او)) (ومـا كان لبشر ان يكلمه اللّه الا وحيا).
((يا شنيدن سخنان پروردگار از پشت حجاب )) (او من ورائ حجاب ).
((و يا از طريق فرستادن رسولى )) كه پيام الهى را به او ابلاغ كند (او يرسل رسولا ).
((در ايـن هـنـگام (فرستاده الهى ) به فرمان پروردگار آنچه را خدا مى خواهد (به پيامبرش ) وحى مى كند)) (فيوحى باذنه مـا يشا).
آرى ! راهـى بـراى سـخن گفتن خداوند با بندگان جز اين سه راه نيست ((چرا كه او بلند مقام و حـكـيـم اسـت )) (انه على حكيم ) و بالاتر از آن است كه ديده شود, يا بازبان سخن گويد, و تمام افعالش حكيمانه است .
ايـن آيـه در حـقيقت پاسخى است روشن به افرادى كه به خاطر بى خبرى ممكن است توهم كنند مساله وحى دليل بر اين است كه پيامبران خدا را مى بينند, وبا او سخن مى گويند.