بازگشت

بخشي از دلائل توحيد


از اينجا بحث پيرامون توحيد و شرك شروع مى شود, نخست از فطرت وسرشت انسانها براى اثبات تـوحـيـد كمك مى گيرد, مى فرمايد: ((هرگاه از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده مـسـلما مى گويند: خداوند قادر و دانا آنها راآفريده است )) (ولئن سالتهم من خلق السموات والا رض ليقولن خلقهن العزيزالعليم ).
(آيـه )ـ سـپس به پنج قسمت از نعمتهاى بزرگ خدا كه هر يك نمونه اى ازنظام آفرينش و آيتى از آيات خداست اشاره مى كند.
نـخـسـت از زمين شروع كرده , مى فرمايد: ((همان كسى كه زمين را محل آرامش شما قرار داد)) (الـذى جـعـل لـكـم الا رض مـهـدا) و مـى دانيم نعمت آرامش و امنيت پايه اصلى بهره گيرى از نعمتهاى ديگر است .
و بـراى بـيان نعمت دوم مى افزايد: ((او براى شما در زمين راههايى قرار داد تاهدايت شويد)) و به مقصد برسيد (وجعل لكم فيها سبلا لعلكم تهتدون ).
مى دانيم :تقريبا سراسر خشكيها را چين خوردگيهاى بسيار فراگرفته و كوههاى بزرگ و كوچك و تـپـه هـاى مختلف آن را پوشانده است , و جالب اين كه در ميان بزرگترين سلسله جبال دنيا غالبا بـريدگيهايى وجود دارد كه انسان مى تواند راه خودرا از ميان آنها پيدا كند, و كمتر اتفاق مى افتد كه اين كوهها بكلى مايه جدايى بخشهاى مختلف زمين گردند, و اين يكى از اسرار نظام آفرينش و از مواهب الهى بربر بندگان است .
از اين گذشته بسيارى از قسمتهاى زمين به وسيله راههاى دريايى به يكديگرمربوط مى شوند كه اين خود نيز در عموميت مفهوم آيه وارد است .
(آيـه )ـ سومين موهبت را كه مساله نزول آب باران و احياى زمينهاى مرده است در اين آيه به اين صـورت مـطـرح مـى كند ((همان كسى كه از آسمان آبى فرستادبمقدار معين )) (والذى نزل من السما ما بقدر).
((و به وسيله آن سرزمين مرده اى را حيات بخشيديم )) (فانشرنا به بلدة ميتا).
((و هـمـيـن گونه (كه زمينهاى مرده با نزول باران زنده مى شوند شما نيز بعد ازمرگ زنده , و از قبرها) خارج خواهيد شد)) (كذلك تخرجون ).
(آيه )ـ در چهارمين مرحله بعد از ذكر نزول باران و حيات گياهان به آفرينش انواع حيوانات اشاره كرده , مى گويد: ((همان كسى كه همه زوجها را آفريد))(والذى خلق الا زواج كلها).
تعبير به ((ازواج )) (زوجها) كنايه از انواع حيوانات است , به قرينه گياهان كه درآيات قبل آمد.
و مـى دانـيم قانون زوجيت , قانون حيات در همه جانداران مى باشد و افرادنادر و استثنايى مانع از كليت قانون نيست .
در پـنـجـمـين مرحله كه آخرين نعمت را در اين سلسله بيان مى كند سخن از مركبهايى است كه خداوند براى پيمودن راههاى دريايى و خشكى در اختيار بشر گذارده ,مى فرمايد: ((و براى شما از كشتيها و چهارپايان مركبهايى قرار داد كه بر آن سوارمى شويد)) (وجعل لكم من الفلك والا نعام ما تركبون ).
ايـن يكى از مواهب و اكرامهاى خداوند نسبت به نوع بشر است كه در انواع ديگر از موجودات زنده ديده نمى شود.
(آيـه )ـ ايـن آيه هدف نهايى آفرينش اين مراكب را چنين بازگو مى كند: ((تابر پشت آنها به خوبى قـرار گـيريدS( سپس هنگامى كه بر آنها سوار شديد, نعمت پروردگارتان را متذكر شويد و بگوييد: پـاك و مـنـزه اسـت كـسى كه اين را مسخر ماساخت , و گرنه ما توانايى تسخير آن را نداشتيم )) (لتستووا على ظهوره ثم تذكروانعمة ربكم اذا استويتم عليه وتقولوا سبحان الذى سخر لنا هذا وما كنا له مقرنين ).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه گـفـتـار مـؤمنان راستين را به هنگام سوار شدن بر مركب اين گونه تكميل مى كند: ((و ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم )) (وانا الى ربنالمنقلبون ).
ايـن جـمله اشاره اى به مساله معاد است چرا كه هميشه توجه به آفريدگار ومبدا, انسان را متوجه معاد نيز مى سازد.
و نـيز اشاره اى است به اين معنى كه مبادا هنگام سوار شدن و تسلط بر اين مركبهاى راهوار مغرور شويد, و در زرق و برق دنيا فرو رويد, بلكه به ياد انتقال بزرگتان از اين جهان به جهان ديگر باشيد.