بازگشت

قصرهاي باشكوه با سقفهاي نقره اي (ارزشهاي دروغين )


قرآن همچنان بحث پيرامون نظام ارزشى اسلام و عدم معيار بودن مال وثروت و مقامات مادى را ادامه مى دهد.
نـخـسـت مى فرمايد: ((اگر (تمكن كفار از مواهب مادى ) سبب نمى شد كه همه مردم امت واحد (گمراهى ) شوند ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمن كافرمى شدند خانه هايى قرار مى داديم با سـقـفـهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالاروند)) (ولولا ان يكون الناس امة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفامن فضة ومعارج عليها يظهرون ).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: علاوه بر اين ((براى خانه هاى آنان درها وتختهايى قرار مى داديم كه بر آن تكيه كنند)) (ولبيوتهم ابوابـا وسروراعليها يتكؤن ).
(آيه )ـ باز به اين هم اكتفا نكرده مى افزايد: علاوه بر همه اينها ((انواع وسائل تجملى و زينت آلات )) براى آنها قرار مى داديم (وزخرفا).
تـا زنـدگـى مـادى و پرزرق و برقشان از هر نظر تكميل گردد, قصرهايى مجلل وچند اشكوبه با سقفهايى از نقره , و درها و تختهاى متعدد, و انواع وسائل زينتى , وهرگونه نقش و نگار آن چنانكه مطلوب و مقصود و معبود دنياپرستان است .
سـپـس مى افزايد: ((اما همه اينها متاع زندگى دنياى مادى است و آخرت نزدپروردگارت از آن پرهيزگاران است )) (وان كل ذلك لما متاع الحيوة الدنيا والا خرة عند ربك للمتقين ).
كـوتـاه سخن اين كه سرمايه هاى مادى و اين وسائل تجملاتى دنيا به قدرى در پيشگاه پروردگار بـى ارزش اسـت كه مى بايست تنها نصيب افراد بى ارزش همچون كفار ومنكران حق باشد, و اگر مـردم كم ظرفيت و دنيا طلب به سوى بى ايمانى و كفرمتمايل نمى شدند خداوند اين سرمايه ها را تـنـها نصيب اين گروه منفور و مطرودمى كرد, تا همگان بدانند مقياس ارزش و شخصيت انسان اين امور نيست .
و از اينجا روشن مى شود كه نه بهره مند بودن گروهى از كفار و ظالمان از اين مواهب مادى دليل بـر شـخصيت آنهاست , و نه محروم بودن مؤمنان از آن , و نه استفاده از اين امور در حد معقول , به صورت يك ابزار, ضررى به ايمان و تقواى انسان مى زند, و اين است تفكر صحيح اسلامى و قرآنى .