بازگشت

نزول قرآن در شبي پربركت


در ابـتـداى ايـن سوره نيز همانند چهار سوره گذشته و دو سوره آينده كه مجموعا هفت سوره را تشكيل مى دهد با حروف مقطعه ((حاـميم )) (حم ) روبه رومى شويم .
(آيـه )ـ در دومـيـن آيـه به قرآن مجيد سوگند ياد كرده , مى فرمايد: ((قسم به اين كتاب آشكار)) (والكتاب المبين ).
كـتـابـى كـه محتوايش روشن , معارفش آشكار, تعليماتش زنده , احكامش سازنده , و برنامه هايش حساب شده است .
(آيـه )ـ اما ببينيم اين سوگند براى چه منظورى ذكر شده است ؟ آيه شريفه اين حقيقت را روشن سـاخته , مى گويد: ((بطورمسلم ما قرآن را (كه سند حقانيت پيامبر اسلام است ) در شبى پربركت نازل كرديم )) (انا انزلناه فى ليلة مباركة ).
شب پربركتى كه مقدرات جهان بشريت با نزول قرآن رنگ تازه اى به خودرفت , شبى كه سرنوشت خلايق و مقدرات يكسان در آن رقم زده مى شود, آرى !قرآن در شبى سرنوشت ساز, در شب قدر بر قلب پاك پيامبر نازل شد.
امـا هـدف اصـلى از نزول آن چه بود؟ همان است كه در ذيل آيه به آن اشاره شده , مى فرمايد: ((ما همواره انذاركننده بوديم )) (انا كنا منذرين ).
اين يك سنت هميشگى ماست كه فرستادگان خود را براى بيم دادن ظالمان و مشركان ماموريت مى دهيم , و فرستادن پيامبر اسلام با اين كتاب مبين نيز آخرين حلقه از اين سلسله است .
(آيـه )ـ اين آيه توصيف و توضيحى است براى شب قدر, مى گويد: شب قدر شبى است كه ((در آن هر امرى از امور بر طبق حكمت الهيه تفصيل و تبيين مى شود)) (فيها يفرق كل امر حكيم ) اين يان هـماهنگ با روايات بسيارى است كه مى گويد: در شب قدر مقدر است يكسال همه انسانها تعيين مى گردد, و ارزاق , وسرآمد عمرها, و امور ديگر, در آن شب تفريق و تبيين مى شود.
(آيه )ـ در اين آيه براى تاكيد بر اين معنى كه قرآن از ناحيه خداست مى فرمايد: آرى نزول قرآن در شب قدر ((فرمانى بود از سوى ماS( ما (محمد را)فرستاديم )) (امرا من عندنا انا كنا مرسلين ).
(آيـه )ـ سپس براى بيان علت اصلى نزول قرآن و ارسال پيامبر و مقدرات شب قدر مى افزايد: همه اينها ((به خاطر رحمتى است از سوى پروردگارت )) (رحمة من ربك ).
آرى ! رحمت بى كران او ايجاب مى كند كه بندگان را به حال خود رها نكند, وبرنامه و راهنما براى آنها بفرستد.
و در ذيـل هـمـين آيه و آيات بعد اوصاف هفتگانه اى براى خداوند مى شمردكه همگى بيانگر مقام توحيد اوست مى فرمايد: ((او سميع و عليم است )) (انه هوالسميع العليم ).
تقاضاى بندگان را مى شنود و به اسرار درون دلهاى آنها آگاه است .
(آيه )ـ سپس در بيان سومين توصيف مى فرمايد: ((خداوندى كه پروردگارآسمانها و زمين و آنچه در مـيـان آن دو قـرار گـرفته است مى باشد, اگر شما يقين داريد))(رب السموات والا رض وما بينهما ان كنتم موقنين ).
از آنـجـا كـه بـسـيـارى از مشركان به خدايان و ارباب متعددى قائل بودند, و براى هر نوع از انواع مـوجودات ربى مى پنداشتند در اين آيه با جمله ((رب السموات والا رض وما بينهما)) خط بطلان بر همه مى كشد و اثبات مى كند كه پروردگار همه موجودات عالم يكى است .
(آيـه )ـ در چـهارمين و پنجمين و ششمين توصيف مى فرمايد: ((هيچ معبودى جز او نيست زنده مى كند و مى ميراند)) (لا اله الا هو يحيى ويميت ).
و در هـفـتـمـيـن و آخـريـن توصيف مى افزايد: ((او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست )) (ربكم ورب آبائكم الا ولين ).
حـيـات و مـرگ شـما به دست اوست , و پروردگار شما و پدرانتان و همه جهانيان اوست بنابراين مـعـبودى جز او نمى تواند وجود داشته باشد, آيا كسى كه نه مقام ربوبيت دارد, و نه مالك حيات و مرگ است , مى تواند معبود واقع شود؟.
(آيه )ـ.