بازگشت

آن روز كه دودي كشنده همه آسمان را فرا مي گيرد


از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اين درميان بود كه اگر آنها طالب يقين باشند اسباب تحصيل يقين فراوان و فراهم است , در اين آيه مى افزايد: آنها جوياى يقين و طالب حق نيستند, ((بلكه آنها در شكند و با حقايق بازى مى كنند))! (بل هم فى شك يلعبون ).
اگـر آنـهـا در حـقـانـيت اين كتاب آسمانى و نبوت تو ترديد دارند به خاطر اين نيست كه مساله پـيـچـيـده اى اسـت , بلكه از اين جهت است كه آن را جدى نمى گيرند,و به شوخى با آن برخورد مى كنند.
(آيـه )ـ در اين آيه به تهديد اين منكران لجوج و سرسخت پرداخته , و درحالى كه روى سخن را به پـيـامبر كرده , مى گويد: ((پس منتظر روزى باش كه آسمان دود آشكارى پديد آورد))! (فارتقب يوم تاتى السما بدخان مبين ).
(آيه )ـ دودى كه ((تمام مردم را فرا مى گيرد))! (يغشى الناس ).
و سپس به آنها گفته مى شود: ((اين عذاب دردناك الهى است ))! (هذا عذاب اليم ).
مـنـظـور از ((دخان مبين )) همان دود غليظى است كه در پايان جهان و در آستانه قيامت صفحه آسمان را مى پوشاند, و نشانه فرا رسيدن لحظات آخر دنيا و سرآغازعذاب اليم الهى براى ظالمان و مفسدان است .
(آيـه )ـ وحـشـت و اضطراب تمام وجود آنها را فرا مى گيرد, و پرده هاى غفلت از مقابل چشمشان كـنـار مـى رود, و بـه اشـتباه بزرگ خود واقف مى شوند رو به درگاه خدا مى آورند و مى گويند: ((پروردگارا! عذاب را از ما برطرف كن كه ايمان مى آوريم ))! (ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون ).
(آيـه )ـ ولـى او دسـت رد بـر سـينه اين نامحرمان زده , مى فرمايد: ((اينهاچگونه و از كجا متذكر مى شوند (و از راه خود باز مى گردند) با اين كه رسول آشكار(با معجزات و دلائل روشن ) به سراغ آنها آمد))؟! (انى لهم الذكرى وقد جاهم رسول مبين ).
رسولى كه هم خودش آشكار بود و هم تعليمات و برنامه ها و دلائل ومعجزاتش همه مبين و واضح بود.
(آيه )ـ اما آنها به جاى اين كه سر بر فرمان او نهند و به خداوند يگانه ايمان آورند و دستوراتش را به جان پذيرا شوند ((از او روى گردان شدند و گفتند: اوديوانه اى است كه ديگران اين مطالب را به او القا كرده اند))! (ثم تولوا عنه وقالوامعلم مجنون ).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((ما كمى عذاب را از شما برطرف مى سازيم (ولى عبرت نمى گيريد و) بار ديگر به كارهاى خود باز مى گرديد)) (انا كاشفوا العذاب قليلا انكم عائدون ).
(آيـه )ـ و در اين آيه مى فرمايد: ما از آنها انتقام مى گيريم ((در آن روز كه آنهارا با قدرت خواهيم گرفت S( آرى ما انتقام گيرنده ايم )) (يوم نبطش البطشة الكبرى انامنتقمون ).
(آيه )ـ در تعقيب آيات گذشته كه از سركشى مشركان عرب و عدم تسليم آنها درمقابل حق سخن مـى گـفت , در اينجا به نمونه اى از امم پيشين كه آنها نيز همين مسيررا طى كردند و سرانجام به عـذابـى دردنـاك و شـكـستى فاحش مبتلا شدند, اشاره مى كند, تا هم تسلى خاطرى باشد براى مؤمنان و هم تهديدى براى منكران لجوج و آن داستان موسى و فرعون است , مى فرمايد: ((ما پيش از اينها قوم فرعون راآزموديم )) (ولقد فتنا قبلهم قوم فرعون ).
((و در اين هنگام ) رسول بزرگوارى به سراغشان آمد)) (وجاهم رسول كريم ).
(آيـه )ـ موسى با لحنى بسيار مؤدبانه و دلپذير و آكنده از محبت آنها رامخاطب قرار داد و گفت : امـور ((بـنـدگـان خدا را به من واگذاريد كه من فرستاده امينى براى شما هستم )) (ان ادوا الى عباداللّه انى لكم رسول امين ).
(آيـه )ـ سـپـس مـوسى بعد از دعوت آنها به اطاعت خداوند يا آزاد ساختن بنى اسرائيل مى گويد: مـامـوريـت ديـگـر مـن ايـن است كه به شما بگويم : ((در برابرخداوند تكبر نورزيد (و حد خويش نگهداريد) كه من براى شما دليل روشنى (برگفته هاى خود) آورده ام )) (وان لا تعلوا على اللّه انى آتيكم بسلطان مبين ).
هم معجزات آشكار, و هم دلائل منطقى روشن .
(آيه )ـ و از آنجا كه مستكبران دنياپرست هركس را در جهت مخالف منافع نامشروع خود ببينند از هـيـچ گـونـه تهمت و ناسزا, و حتى قتل و اعدام , فروگذارنمى كنند, موسى به عنوان پيشگيرى مى افزايد: ((و من به پروردگار خود و پروردگارشما پناه مى برم از اين كه مرا ـمتهم ياـ سنگسار كنيد)) (وانى عذت بربى وربكم ان ترجمون ).
ايـن تـعـبـيـر ممكن است اشاره به اين باشد كه من از تهديدهاى شما باك ندارم ,و تا آخرين نفس ايستاده ام و خدا حافظ و نگاهبان من است .
(آيـه )ـ در ايـن آيه آخرين سخنش را به آنها مى گويد كه : ((اگر به من ايمان نمى آوريد لااقل مرا رها كنيد, و كناره گيرى كنيد)) و مزاحم ايمان آوردن مردم نشويد(وان لم تؤمنوا لى فاعتزلون ).
ولى مگر ممكن است جباران مغرور كه قدرت شيطانى و منافع نامشروعشان را در خطر مى بينند خاموش بنشينند و چنين پيشنهادى را بپذيرند؟.
(آيه )ـ موسى از تمام وسائل هدايت براى نفوذ در دلهاى تاريك اين مجرمان استفاده كرد, ولى هيچ اثرى در فرعونيان نبخشيد, لذا مايوس شد وچاره اى جز نفرين به آنها نديد, چرا كه قوم فاسدى كه هيچ اميدى به هدايتشان نباشد از نظر نظام آفرينش حق حيات ندارند.
لذا آيه شريفه مى گويد: ((پس موسى به پيشگاه پروردگارش عرضه داشت كه اينها قومى مجرم و گنهكارند)) (فدعا ربه ان هؤلا قوم مجرمون ).
چـه نفرين مؤدبانه اى ؟ نمى گويد خداوندا! آنها را چنين و چنان كن , بلكه همين اندازه مى گويد: خداوندا! اينها گروهى مجرمند كه اميدى به هدايتشان باقى نمانده .
(آيه )ـ خداوند نيز دعاى موسى را اجابت كرد, و به عنوان مقدمه نزول عذاب بر فرعونيان و نجات بـنـى اسـرائيـل بـه او دستور داده شد: ((بندگان مرا شبانه حركت ده كه شما (از طرف فرعون و لشكريانش ) تعقيب مى شويد))! (فاسر بعبادى ليلا انكم متبعون ).
امـا نـگران نباش , لازم است آنها شما را تعقيب كنند تا به سرنوشتى كه درانتظار آنهاست گرفتار آيند.
(آيـه )ـ سـپـس مى افزايد: هنگامى كه از دريا همگى به سلامت گذشتيد((دريا را آرام و گشاده بگذار)) و بگذر (واترك البحر رهوا).
منظور از دريا در اين آيات همان رود عظيم نيل است .
طـبـيعى است كه موسى و بنى اسرائيل مايل بودند هنگامى كه خود از درياگذشتند بار ديگر آبها سر بر هم بگذارند و اين فاصله عظيم را پر كنند, ولى به آنهادستور داده شد كه به هنگام گذشتن از دريـاى نـيـل عـجله نكنيد, بگذاريد فرعون ولشكريانش تا آخرين نفر وارد شوند, چرا كه فرمان مرگ و نابودى آنها به امواج خروشان نيل داده شده است !.
لذا در پايان آيه مى افزايد: ((آنها لشكرى غرق شده خواهند بود)) (انهم جند مغرقون ).