بازگشت

درخت زقوم


در ايـنجا توصيف وحشتناك و تكان دهنده اى از عذابهاى دوزخى منعكس شده كه بحث آيات قبل را در مورد ((يوم الفصل )) و روز رستاخيز تكميل مى كند.
مى فرمايد: ((مسلما درخت زقوم )) (ان شجرت الزقوم ).
(آيه )ـ ((غذاى گنهكاران است ))! (طعام الا ثيم ).
اينها هستند كه از اين گياه تلخ و بد بو و بد طعم و كشنده مى خورند.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((همانند فلز گداخته در شكمها مى جوشد))!(كالمهل يغلى فى البطون ).
(آيه )ـ ((جوششى همچون آب سوزان )) (كغلى الحميم ).
هـنـگامى كه گياه زقوم وارد شكم آنها مى شود, حرارت فوق العاده اى ايجادكرده , و همچون آبى جـوشان غليان پيدا مى كند, و به جاى اين كه اين غذا مايه قوت و قدرت گردد بدبختى و عذاب و درد و رنج مى آفريند.
(آيـه )ـ سـپـس مى فرمايد: به ماموران دوزخ خطاب مى شود: ((اين (كافرپرگناه ) را بگيريد, و به ميان دوزخ پرتابش كنيد))! (خذوه فاعتلوه الى سوا الجحيم ).
(آيـه )ـ بـاز بـه يـكى ديگر از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده , مى گويد:((سپس (به ماموران دوزخ دسـتور داده مى شود, كه ) بر سر او, از عذاب سوزان بريزيد)) (ثم صبوا فوق راسه من عذاب الحميم ).
به اين ترتيب هم از درون مى سوزند و هم از بيرون تمام وجودشان را آتش فرامى گيرد, و در وسط آتش نيز آب سوزان بر آنها مى ريزند.
(آيـه )ـ و بـعد از اين همه عذابهاى دردناك جسمانى مجازات جانكاه روانى آنها شروع مى شود: به اين مجرم گناهكار سركش و بى ايمان گفته مى شود:((بچش كه (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودى )) (ذق انك انت العزيزالكريم ).
آرى ! اين تو بودى كه با آن همه غرور هر جنايتى را مرتكب شدى , اكنون بچش نتيجه اعمالت را كه در برابر چشمان تو مجسم شده است , و همان گونه كه جسم و جان مردم را سوزاندى اكنون درون و برونت در آتش قهر الهى و با آب سوزان مى سوزد.
(آيـه )ـ در اين آيه مى افزايد: به آنها خطاب مى شود: ((اين همان چيزى است كه پيوسته درباره آن شك و ترديد مى كرديد)) (ان هذا ما كنتم به تمترون ).
چقدر در آيات مختلف قرآن با انواع دلائل , واقعيت و حقانيت اين روز به شما گوشزد شد.
افسوس كه گوش شنوا نداشتيد!.