بازگشت

حيات و مرگ اين دو گروه يكسان نيست


در تـعـقـيـب آيات گذشته كه سخن از دو گروه ((مؤمنان )) و ((كافران )), يا((پرهيزكاران )) و ((مـجـرمـان )) درمـيـان بـود در ايـن آيـه اين دو را در يك مقايسه اصولى دربرابر هم قرار داده , مى گويد: ((آيا كسانى كه مرتكب سيئات شدند گمان كردند آنها راهمچون كسانى قرار مى دهيم كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند كه حيات ومرگشان يكسان باشد))؟! (ام حسب الذين اجـتـرحـوا الـسـيـئات ان نجعلهم كالذين آمنوا وعملوا الصالحات سوا محياهم ومماتهم ) ((چه بد داورى مى كنند))! (ساما يحكمون ).
آيه مى گويد: اين يك پندار غلط است كه تصور كنند ايمان و عمل صالح , ياكفر و گناه , تاثيرى در زندگى انسان نمى گذارد, چنين نيست زندگى و مرگ اين دوگروه كاملا با هم متفاوت است .
(آيـه )ـ ايـن آيـه در حـقيقت تفسير و تعليلى است براى آيه قبل , مى فرمايد:((و خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است )) (وخلق اللّه السموات والا رض بالحق ).
((و هـدف آن اسـت كه هركس در برابر اعمالى كه انجام داده است جزا داده شود, و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد)) (ولتجزى كل نفس بما كسبت وهم لا يظلمون ).
سراسر عالم نشان مى دهد كه آفريننده اين جهان آن را بر محور حق قرار داده ,و در همه جا حق و عدالت حاكم است .
با اين حال چگونه ممكن است مؤمنان صالح العمل و مجرمان بى ايمان رايكسان قرار دهد.
(آيـه )ـ ايـن آيـه نيز توضيح و تعليل ديگرى است براى عدم مساوات كافران و مؤمنان , مى فرمايد: ((آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده ))؟! (افرايت من اتخذ الهه هويه ).
و فـرمان خدا را رها كرده , و به دنبال خواست دل و هواى نفس افتاد و اطاعت آن را بر اطاعت حق مقدم شمرد.
((و خـداونـد او را بـا آگـاهى (بر اين كه شايسته هدايت نيست ) گمراه ساخته ))(واضله اللّه على علم ).
((و بـر گـوش و قـلبش مهر زده , و بر چمشش پرده اى افكنده است )) تا دروادى ضلالت همواره سرگردان بماند (وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوة ).
((با اين حال چه كسى مى تواند غير از خدا او را هدايت كند)) (فمن يهديه من بعد اللّه ).
((آيا متذكر نمى شويد))؟ (افلا تذكرون ) و تفاوت چنين كسى را با آنها كه درپرتو نور حق راه خود را يافته اند نمى فهميد؟.
راسـتى چه بت خطرناكى است هوى پرستى كه تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مـى بـندد, و چه گويا و پرمعنى است حديثى كه از پيغمبرگرامى اسلام (ص ) نقل شده : ((هرگز در زير آسمان معبودى مبغوضتر نزد خدا ازهواى نفس , پرستش نشده است ))!.
چـرا كه بتهاى معمولى موجوداتى بى خاصيتند, ولى بت هوى و هوس اغواكننده , وسوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است .