بازگشت

آغاز جز 26 قرآن مجيد


(آيـه )ـ اين آيه از مجازات و كيفر آنها سخن مى گويد, كيفرى كه شباهت بامجازاتهاى قراردادى دنياى ما ندارد, مى فرمايد: ((در آنجا سيئات اعمالشان براى آنها آشكار مى شود)) (وبدالهم سيئات ما عملوا).
زشتيها و بديها تجسم مى يابند, جان مى گيرند, و در برابر آنها آشكارمى شوند, و همدم و همنشين آنها هستند و دائما آزارشان مى دهند!.
((و سرانجام آنچه را استهزا مى كردند آنها را فرا مى گيرد)) (وحاق بهم ما كانوابه يستهزؤن ).
(آيـه )ـ و از هـمـه دردناكتر اين كه از سوى خداوند رحمن و رحيم به آنهاخطاب مى گردد: ((و گـفـتـه مـى شـود: امـروز شـمـا را فـرامـوش مـى كـنـيم همان گونه كه شماديدارامروزتان را فراموش كرديد))! (وقيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقا يومكم هذا).
در دنباله آيه مى افزايد: به آنها گفته مى شود: ((و جايگاه شما دوزخ است ))!(وماويكم النار).
و اگر گمان مى كنيد كسى به يارى شما مى شتابد قاطعانه به شما مى گوئيم ((هيچ يار وياورى براى شما نيست )) (ومالكم من ناصرين ).
(آيه )ـ اما چرا و به چه دليل شما گرفتار چنين سرنوشتى شديد؟ ((اين به خاطر آن است كه آيات خـدا را بـه سخريه گرفتيد و زندگى دنيا شما را مغرور كرد))(ذلكم بانكم اتخذتم آيات اللّه هزوا وغرتكم الحيوة الدنيا).
و در پـايـان آيـه بـار ديـگـر آنـچـه را كه در آيه قبل آمده بود به تعبير ديگرى تكرار وتاكيد كرده , مـى گـويـد: ((پـس امـروز آنها از آتش دوزخ خارج نمى شوند, و هيچ گونه عذرى از آنها پذيرفته نيست )) (فاليوم لا يخرجون منها ولا هم يستعتبون ).
در آنـجا سخن از ماوى و جايگاه ثابت آنها بود و در اينجا سخن از عدم خروج آنها از دوزخ است , در آنـجا مى فرمود ياورى ندارند, و در اينجا مى گويد عذرى ازآنها پذيرفته نمى شود, و در نتيجه راه نجاتى براى آنها نيست .
(آيـه )ـ در پـايان اين سوره براى تكميل بحث توحيد و معاد كه بيشترين مباحث اين سوره را دربر مى گرفت , ضمن دو آيه وحدت ربوبيت و عظمت خداوند و قدرت و حكمت او را بيان كرده و پنج وصـف از صفات خدا را منعكس مى سازد, نخست مى گويد: ((پس تمام حمد و ستايش مخصوص خداست )) (فلله الحمد).
چـرا كـه او ((پروردگار همه آسمانها, و پروردگار زمين , و پروردگار همه جهانيان است )) (رب السموات ورب الا رض رب العالمين ).
(آيه )ـ بعد از توصيف ذات پاك او به مقام ((حمد)) و ((ربوبيت )) در سومين توصيف مى افزايد: ((و براى اوست كبريا و عظمت و علو و رفعت در آسمانها وزمين )) (وله الكبريا فى السموات والا رض ) چرا كه آثار عظمتش در پهنه آسمان وسراسر زمين و تمام جهان آشكار است .
و بالاخره در چهارمين و پنجمين توصيف مى گويد: ((او قادر شكست ناپذير وحكيم على الاطلاق است )) (وهو العزيز الحكيم ).
به اين ترتيب سوره جاثيه كه با توصيف خداوند به ((عزيز و حكيم )) آغاز شده با همين اوصاف پايان مى يابد, و سراسر محتواى آن نيز گواه بر عزت و حكمت بى پايان اوست .
((پايان سوره جاثيه )).