بازگشت

اي انسان به مادر و پدر نيكي كن


ايـن آيـه و آيـات آينده در حقيقت توضيحى است درباره دو گروه ((ظالم )) و((محسن )) كه در آيات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است .
نـخـسـت بـه وضـع ((نيكوكاران )) پرداخته , و از مساله نيكى به پدر و مادر و شكرزحمات آنها كه مقدمه اى است براى شكر پروردگار شروع كرده , مى فرمايد: ((ماانسان را توصيه كرديم كه درباره پدر و مادرش نيكى كند)) (ووصينا الا نسان بوالديه احسانا).
سـپـس به دليل لزوم حق شناسى در برابر مادر پرداخته , مى گويد: ((مادر, او رابا اكراه و ناراحتى حـمـل مـى كـنـد, و با ناراحتى بر زمين مى گذارد, و دوران حمل و ازشير بازگرفتنش سى ماه است )) (حملته امه كرها ووضعته كرها وحمله وفصاله ثلا ثون شهرا).
((مـادر)) در طـول ايـن سى ماه بزرگترين ايثار و فداكارى را در مورد فرزندش انجام مى دهد و اينكه قرآن در اينجا تنها از ناراحتيهاى مادر سخن به ميان آورده وسخنى از پدر در ميان نيست نه بـه خـاطر عدم اهميت آن است , چرا كه پدر نيز دربسيارى از اين مشكلات شريك مادر است , ولى چون مادر سهم بيشترى دارد بيشترروى او تكيه شده است .
ضـمنا از اين تعبير قرآنى مى توان استفاده كرد كه هر قدر از مقدار حمل كاسته شود بايد بر مقدار دوران شيرخوارى افزود, به گونه اى كه مجموعا سى ماه تمام راشامل گردد.
سپس مى افزايد: حيات انسان همچنان ادامه مى يابد ((تا زمانى كه به كمال قدرت نيروى جسمانى رسد, و به مرز چهل سالگى وارد شود)) (حتى اذا بلغ اشده وبلغ اربعين سنة ).
در حـديثى آمده است : ((شيطان دستش را به صورت كسانى كه به چهل سالگى برسند و از گناه توبه نكنند مى كشد و مى گويد پدرم فداى چهره اى باد كه هرگز رستگار نمى شود))! و در جبين اين انسان نور رستگارى نيست !.
قرآن در دنباله اين سخن مى افزايد: اين انسان لايق و با ايمان هنگامى كه به چهل سالگى رسيد سه چيز را از خدا تقاضا مى كند: نخست ((مى گويد: پروردگارا! به من الهام ده و توفيق بخش تا شكر نـعـمـتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشتى به جا آورم )) (قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على وعلى والدى ).
در دومين تقاضا عرضه مى دارد: خداوندا! به من توفيق ده ((تا عمل صالح به جا آورم , عملى كه تو از آن خشنود باشى )) (وان اعمل صالحا ترضيه ).
و بـالاخـره در سـومـين تقاضايش عرض مى كند: خداوندا! ((صلاح ودرستكارى را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش )) (واصلح لى فى ذريتى ).
و در پايان آيه دو مطلب را اعلام مى دارد كه هركدام بيانگر يك برنامه عملى مؤثر است , مى گويد: پروردگارا! ((من (در اين سن و سال ) به سوى تو باز مى گردم وتوبه مى كنم )) (انى تبت اليك ).
بـه مـرحله اى رسيده ام كه بايد خطوط زندگى من تعيين گردد, و تا به آخر عمرهمچنان ادامه يابد.
ديگر اين كه مى گويد: ((و من از مسلمين هستم )) (وانى من المسلمين ).
(آيـه )ـ ايـن آيـه بـيان گويائى است از اجر و پاداش اين گروه از مؤمنان شكرگزار صالح العمل و توبه كار كه به سه پاداش مهم در آن اشاره شده است .
نخست مى فرمايد: ((آنها كسانى هستند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مى كنيم )) (اولئك الذين نتقبل عنهم احسن ما عملوا).
يعنى S( خداوند بهترين اعمال آنها را معيار پذيرش قرار مى دهد و حتى اعمال درجه دو, و كم اهميت آنها را به فضل و رحمتش , به حساب اعمال درجه يك مى گذارد.
مـوهـبـت دوم پـاكـسـازى آنهاست , مى گويد: ((و ما از گناهانشان مى گذاريم ))(ونتجاوز عن سيئائهم ).
((در حالى كه در ميان بهشتيان جاى دارند)) (فى اصحاب الجنة ).
و اين سومين موهبت الهى نسبت به آنهاست كه آنان را با اين كه لغزشهايى داشته اند شستشو داده , در كنار نيكان و پاكانى جاى مى دهد كه از مقربان درگاه اويند.
و در پـايـان آيـه بـراى تـاكـيد بر اين نعمتها كه گفته شد, مى افزايد: ((اين وعده صدقى است كه پيوسته به آنها داده شده است )) (وعد الصدق الذى كانوا يوعدون ).