بازگشت

صلح بي جا و وذلت بار


در تعقيب آيات گذشته پيرامون مساله جهاد اين آيه به يكى از نكات مهم پيرامون ((جهاد)) اشاره مى كند و آن اين كه افراد سست و ضعيف الايمان براى فرار اززير بار جهاد و مشكلات ميدان جنگ غالبا مساله صلح را مطرح مى كنند, مسلماصلح بسيار خوب است اما در جاى خود.
از ايـن رو مـى فـرمـايـد: ((پس اكنون (كه دستورهاى گذشته را شنيديد) هرگزسست نشويد و (دشمنان را) به صلح (ذلت بار) دعوت نكنيد در حالى كه شمابرتريد)) (فلا تهنوا وتدعوا الى السلم وانتم الا علون ).
يـعـنـى S( حـالا كه نشانه هاى پيروزى و برترى شما آشكار شده چگونه با پيشنهادصلح كه مفهومش عقب نشينى و شكست است پيروزيهاى خود را عقيم مى گذاريد؟ اين در حقيقت صلح نيست , اين تـسليم و سازشى است كه از سستى وزبونى سرچشمه مى گيرد, اين يك نوع عافيت طلبى زشتى است كه عواقب دردناك و خطرناك به بار مى آورد.
و در پـايان آيه براى تقويت روحيه مسلمانان مجاهد مى افزايد: ((و خداوند باشماست , و (چيزى از ثواب ) اعمالتان را كم نمى كند)) (واللّه معكم ولن يتركم اعمالكم ).
كـسـى كـه خـدا با اوست همه عوامل پيروزى را در اختيار دارد, هرگز احساس تنهائى نمى كند, ضـعف و سستى به خود راه نمى دهد, به نام صلح , تسليم دشمن نمى شود, و فرآورده هاى خونهاى شهيدان را در لحظات حساس به باد نمى دهد.
(آيـه )ـ گـفـتيم سوره ((محمد)) سوره ((جهاد)) است , از مساله جهاد آغاز شده و با مساله جهاد پايان مى گيرد.
در آخرين آيات اين سوره نيز به يكى ديگر از مسائل زندگى انسانها در اين رابطه مى پردازد, و براى تـشـويـق و تحريك هرچه بيشتر مسلمانان در زمينه اطاعت خداوند عموما و مساله جهاد خصوصا بـى ارزش بـودن زندگى دنيا را مطرح مى كند,مى فرمايد: ((زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى است )) (انما الحيوة الدنيا لعب ولهو).
((لعب )) (بازى ) به كارهائى گفته مى شود كه داراى يك نوع نظم خيالى براى وصول به يك هدف خيالى است , و ((لهو)) (سرگرمى ) به هر كارى گفته مى شود كه انسان را به خود مشغول داشته و از مسائل اصولى منحرف سازد.
و به راستى زندگى دنيا ((بازى )) و ((سرگرمى )) است .
بـه دنـبـال آن مـى افزايد: ((و اگر ايمان آوريد و تقوا پيشه كنيد خداوند پاداشهاى شما را (به نحو كـامـل و شـايـسـتـه ) مى دهد, و (در برابر آن ) اموال شما را نمى طلبد))(وان تؤمنوا وتتقوا يؤتكم اجوركم ولا يسئلكم اموالكم ).
و اگر مقدار ناچيزى از اموالتان به عنوان زكات و حقوق شرعى ديگر گرفته مى شود آن هم براى خـود شـما مصرف مى گردد, براى نگهدارى يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان شما, و براى دفـاع از امنيت و استقلال كشورتان و برقرارى نظم وآرامش و تامين نيازمنديها و عمران و آبادى شهر و ديار شماست .
بنابراين همين مقدار نيز براى خود شماست كه خدا و پيامبرش از همگان بى نيازند, و به اين ترتيب تناقضى بين مفهوم آيه و آيات انفاق و زكات و مانند آن وجود ندارد.در ايـن آيـه بـراى نـشـان دادن مـيزان دلبستگى غالب مردم به اموال وثروتهاى شخصى مى افزايد: ((هرگاه اموال شما را مطالبه كند, و حتى اصرار ورزدبخل مى كنيد, بلكه (از آن بالاتر) كينه ها و خشم شما را آشكار مى سازد))! (ان يسئلكموها فيحفكم تبخلوا ويخرج اضغانكم ).
و بـه اين ترتيب با اين تازيانه ملامت روح خفته انسانها را بيدار مى سازد, تازنجير اسارت و بردگى امـوال را از گردن خويش بردارند و آن چنان شوند كه در راه دوست از همه چيز بگذرند, و همه را بر پاى او نثار كنند, در عوض ايمان و تقوا ورضا و خشنودى او را بطلبند.