بازگشت

پاسخ به يك سؤال مهم


با اين كه پيامبر به حكم مقام عصمت از هر گناهى پاك است منظور از اين جمله چيست ؟ .
براى پى بردن به جامعترين پاسخ , مهم اين است كه ما رابطه ((فتح حديبيه )) رابا مساله ((آمرزش گناه )) پيدا كنيم كه كليد اصلى پاسخ به سؤال فوق در آن نهفته است .
بـادقت در حوادث و رويدادهاى تاريخى به اين نتيجه مى رسيم : هنگامى كه مكتبى راستين ظاهر مـى شـود و قـد بـرمـى افـرازد, وفـاداران به سنن خرافى كه موجوديت خود را در خطر مى بينند هرگونه تهمت و نسبت ناروا به آن مى بندند.
اگـر ايـن مـكـتـب در مـسير پيشرفت خود مواجه به شكست شود, دستاويزى محكم براى اثبات نسبتهاى ناروا به دست مخالفان مى افتد, و فرياد مى كشند نگفتيم چنين است , نگفتيم چنان است ؟ .
امـا هنگامى كه به پيروزى نائل گردد و برنامه هاى خود را از بوته آزمايش موفق بيرون آورد, تمام نـسـبـتهاى ناروا نقش بر آب مى شود, و تمام ((نگفتيم ها)) به افسوس و ندامت مبدل مى گردد و جاى خود را به ((ندانستيم ها)) مى دهد!.
مـخصوصا در مورد پيامبر اسلام (ص ) اين نسبتهاى ناروا و گناهان پندارى بسيارفراوان بود, او را جنگ طلب , آتش افروز, بى اعتنا به سنتهاى راستين , غيرقابل تفاهم , و مانند آن مى شمردند.
صـلـح حديبيه به خوبى نشان داد كه آئين او برخلاف آنچه دشمنان مى پندارند يك آئين پيشرو و الهى است .
او به خانه خدا احترام مى گذارد, هرگز بى دليل به قوم و جمعيتى حمله نمى كند, او اهل منطق و حـسـاب اسـت S( او بـه راسـتـى هـمـه انسانها را به سوى محبوبشان ((اللّه )) دعوت مى كند, و اگر دشمنانش جنگ را بر او تحميل نكنند اوطالب و صلح آرامش است .
بـه ايـن ترتيب فتح حديبيه تمام گناهانى كه قبل از هجرت , و بعد از هجرت ياتمام گناهانى كه قـبـل از اين ماجرا و حتى در آينده ممكن بود به او نسبت دهند همه را شست , و چون خداوند اين پيروزى را نصيب پيامبر(ص ) نمود مى توان گفت خداوند همه آنها را شستشو كرد.
نـتيجه اين كه اين گناهان , گناهان واقعى نبود, بلكه گناهانى بود پندارى و درافكار مردم و در بـاور آنـها, چنانكه در آيه 14 سوره شعرا در داستان موسى (ع )مى خوانيم كه موسى به پيشگاه خدا عرضه داشت : ((فرعونيان بر من گناهى دارند كه مى ترسم به جرم آن گناه مرا بكشند)) در حالى كه گناه او چيزى جز يارى فردمظلومى از بنى اسرائيل و كوبيدن ستمگرى از فرعونيان نبود.