بازگشت

به اخبار فاسقان اعتنا نكنيد


در آيـات گـذشته سخن از وظائف مسلمانان در برابر رهبر و پيشوايشان پيامبر(ص ) بود, در اينجا ادامـه وظـائف امـت در بـرابـر ايـن رهبر بزرگ است و مى گويدهنگامى كه اخبارى را خدمت او مى آورند بايد از روى تحقيق باشد.
نـخـسـت مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد)) (يا ايها الذين آمنوا ان جاكم فاسق بنبافتبينوا).
سپس به علت آن اشاره كرده , مى افزايد: ((مبادا (در صورت عمل كردن بدون تحقيق ) به گروهى از روى نـادانـى آسـيب برسانيد, و از كرده خود پشيمان شويد))!(ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمين ).
هـمـان گـونـه كـه اگـر پـيـامـبـر(ص ) بـه گـفـتـه ((ولـيـدبـن عقبه )) عمل مى فرمود و با طـايـفـه ((بـنـى الـمـصـطـلق )) به عنوان يك قوم مرتد پيكار مى كرد فاجعه و مصيبت دردناكى به بارمى آمد.
جـمـعـى از علماى علم اصول براى ((حجيت خبر واحد)) به اين آيه استدلال كرده اند, چرا كه آيه مـى گـويـد: تـحـقـيق و تبين در خبر ((فاسق )) لازم است , و مفهوم آن اين است كه اگر شخص ((عادل )) خبرى دهد بدون تحقيق مى توان پذيرفت .
(آيه )ـ در اين آيه براى تاكيد مطلب مهمى كه در آيه گذشته آمد,مى افزايد: ((و بدانيد رسول خدا در ميان شماست , هرگاه در بسيارى از امور از شمااطاعت كند به مشقت خواهيد افتاد)) (واعلموا ان فيكم رسول اللّه لو يطيعكم فى كثير من الا مر لعنتم ).
او رهبر است و نسبت به شما از هركس مهربانتر, براى تحميل افكار خود به او فشار نياوريد كه اين به زيان شماست .
در دنـباله آيه به يكى ديگر از مواهب بزرگ الهى به مؤمنان اشاره كرده ,مى فرمايد: ((ولى خداوند ايـمـان را مـحـبوب شما قرار داده , و آن را در دلهايتان زينت بخشيده )) (ولكن اللّه حبب اليكم الا يمان وزينه فى قلوبكم ).
((و (بـه عـكـس ) كـفـر و فـسق و گناه را منفورتان قرار داده است )) (وكره اليكم الكفر والفسوق والعصيان ).
در پـايان آيه به صورت يك قاعده كلى و عمومى مى فرمايد: ((كسانى كه داراى اين صفاتند (ايمان در نـظـرشان محبوب و مزين , و كفر و فسق و عصيان در نظرشان منفور است ) هدايت يافتگانند)) (اولئك هم الراشدون ).
يـعـنـى S( اگر اين موهبت الهى (عشق به ايمان و نفرت از كفر و گناه ) را حفظكنيد, و اين پاكى و صفاى فطرت را آلوده نسازيد, رشد و هدايت , بى شك در انتظارشماست .
(آيـه )ـ در ايـن آيـه ايـن حـقـيقت را روشن مى سازد كه اين محبوبيت ايمان ومنفور بودن كفر و عصيان از مواهب بزرگ الهى بر بشر است .
مـى فـرمـايـد: (((و اين براى شما به عنوان ) فضل و نعمتى از سوى خداست و خداونددانا و حكيم است )) (فضلا من اللّه ونعمة واللّه عليم حكيم ).
آگـاهـى و حكمت او ايجاب مى كند كه عوامل رشد و سعادت را در شمابيافريند, و آن را با دعوت انبيا هماهنگ و تكميل سازد, و سرانجام شما را به سرمنزل مقصود برساند.
بـدون شـك علم خداوند به نياز بندگان , و حكمت او در زمينه تكامل وپرورش مخلوقات , ايجاب مى كند كه اين نعمتهاى بزرگ معنوى , يعنى محبوبيت ايمان و منفور بودن كفر و عصيان را به آنها مرحمت كند.
بـنـابراين عشق به ايمان , و تنفر از كفر, در دل همه انسانها بدون استثنا وجوددارد, و اگر كسانى ايـن زمينه ها را ندارند از ناحيه تربيتهاى غلط و اعمال خودشان است , خدا در دل هيچ كس ((حب عصيان )) و ((بغض ايمان )) را نيافريده است .
آيه ـ شان نزول : در شان نزول اين آيه و آيه بعد آمده است كه ميان دو قبيله ((اوس )) و ((خزرج )) اختلافى افتاد, و همان سبب شد كه گروهى از آن دو به جان هم بيفتند و با چوب و كفش يكديگر را بزنند؟.
آيه نازل شد و راه برخورد با چنين حوادثى را به مسلمانان آموخت .