بازگشت

2ـ تجسس نكنيد


ديديم قرآن با صراحت تمام تجسس را در آيه فوق منع نموده , و از آنجا كه هيچ گونه قيد و شرطى بـراى آن قائل نشده نشان مى دهد كه جستجوگرى در كارديگران و تلاش براى افشاگرى اسرار آنـهـا گـناه است , ولى قرائنى كه در داخل وخارج آيه است نشان مى دهد كه اين حكم مربوط به زنـدگـى شـخـصى و خصوصى افراد است , و در زندگى اجتماعى تا آنجا كه تاثيرى در سرنوشت جامعه نداشته باشد نيز اين حكم صادق است .
اما روشن است آنجا كه ارتباطى با سرنوشت ديگران و كيان جامعه پيدامى كند مساله شكل ديگرى بـه خود مى گيرد, لذا شخص پيغمبر(ص ) مامورانى براى جمع آورى اطلاعات قرار داده بود كه از آنها به عنوان ((عيون )) تعبير مى شود, تاآنچه را ارتباط با سرنوشت جامعه اسلامى در داخل و خارج داشت براى اوگردآورى كنند.
و نـيـز بـه هـمـيـن دلـيـل حـكـومت اسلامى مى تواند ماموران اطلاعاتى داشته باشد, يا سازمان گـسـتـرده اى براى گردآورى اطلاعات تاسيس كند, و آنجا كه بيم توطئه بر ضد جامعه , و يا به خـطـر انـداخـتن امنيت و حكومت اسلامى مى رود به تجسس برخيزند, و حتى در داخل زندگى خصوصى افراد جستجوگرى كنند.
ولـى اين امر هرگز نبايد بهانه اى براى شكستن حرمت اين قانون اصيل اسلامى شود, و افرادى به بـهـانه مساله ((توطئه )) و ((اخلال به امنيت )) به خود اجازه دهند كه به زندگى خصوصى مردم يـورش بـرند, نامه هاى آنها را باز كنند, تلفنها راكنترل نمايند و وقت و بى وقت به خانه آنها هجوم آورند.
خلاصه اين كه مرز ميان ((تجسس )) و ((به دست آوردن اطلاعات لازم براى حفظ امنيت جامعه )) بسيار دقيق و ظريف است , و مسؤولين اداره امور اجتماع بايددقيقا مراقب اين مرز باشند, تا حرمت اسرار انسانها حفظ شود, و هم امنيت جامعه و حكومت اسلامى به خطر نيفتد.