بازگشت

تقوا بزرگترين ارزش انساني


در آيـات گذشته روى سخن به مؤمنان بود و مسائل متعددى كه يك ((جامعه مؤمن )) را با خطر روبرو مى سازد بازگو كرد و از آن نهى فرمود.
در حالى كه در آيه مورد بحث مخاطب كل جامعه انسانى است و مهمترين اصلى را كه ضامن نظم و ثـبـات است بيان مى كند, و ميزان واقعى ارزشهاى انسانى رادر برابر ارزشهاى كاذب و دروغين مشخص مى سازد.
مـى فرمايد: ((اى مردم ! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم , و شما را تيره ها وقبيله ها قرار داديم تا يـكديگر را بشناسيد)) اينها ملاك امتياز نيست (يا ايها الناس اناخلقناكم من ذكر وانثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا).
مـنظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به ((آدم ))و ((حوا)) است , بـنـابراين چون همه از ريشه واحدى هستند معنى ندارد كه از نظرنسب و قبيله بر يكديگر افتخار كـنـنـد و اگـر خـداونـد بـراى هر قبيله و طائفه اى ويژگيهايى آفريده براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است , چرا كه اين تفاوتهاسبب شناسائى است و بدون شناسايى افراد نظم در جامعه انسانى حكمفرمانمى شود.
بـه هـر حـال قرآن مجيد بعد از آن كه بزرگترين مايه مباهات و مفاخره عصرجاهلى يعنى S( نسب و قـبـيـلـه را از كـار مى اندازد, به سراغ معيار واقعى ارزشى رفته مى افزايد: ((گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست )) (ان اكرمكم عنداللّه اتقيكم ).
بـه ايـن تـرتيب قلم سرخ بر تمام امتيازات ظاهرى و مادى كشيده , و اصالت وواقعيت را به مساله تقوا و پرهيزكارى و خدا ترسى مى دهد, و مى گويد: براى تقرب به خدا و نزديكى به ساحت مقدس او هيچ امتيازى جز تقوا مؤثر نيست .
و از آنـجـا كـه تـقـوا يك صفت روحانى و باطنى است كه قبل از هر چيز بايد درقلب و جان انسان مـسـتـقـر شـود, و مـمـكـن است مدعيان بسيار داشته باشد و متصفان كم , در آخر آيه مى افزايد: ((خداوند دانا و آگاه است )) (ان اللّه عليم خبير).
پـرهـيزكاران را به خوبى مى شناسد, و از درجه تقوا و خلوص نيت و پاكى وصفاى آنها آگاه است , آنـهـا را بـر طـبق علم خود گرامى مى دارد و پاداش مى دهدمدعيان دروغين را نيز مى شناسد و كيفر مى دهد.