بازگشت

لحظه اي به آسمان بنگريد


قرآن همچنان بحث ((دلائل معاد)) را دنبال مى كند, گاه از طريق قدرت بى انتهاى حق و گاه از وجود صحنه هاى معاد در همين دنيا كمك مى گيرد.
نـخـسـت توجه منكران را به آفرينش آسمانها جلب كرده , مى گويد: ((آيا به آسمان بالاى سرشان نـگـاه نـكـردند كه چگونه ما آن را بنا كرده ايم (بى آنكه ستون وپايه اى داشته باشد) و چگونه آن را (به وسيله ستارگان ) زينت بخشيده ايم , و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست ))! (افلم ينظروا الى السما فوقهم كيف بنيناهاوزيناها وما لها من فروج ).
مـنظور از نگاه كردن در اينجا نگاهى توام با انديشه و تفكر است كه انسان را به قدرت عظيم خالق اين آسمان پهناور و شگفتيهايش آشنا سازد.
(آيـه )ـ سـپس به عظمت آفرينش زمين پرداخته , مى افزايد: ((و زمين راگسترش داديم و در آن كـوهـهـائى عـظـيـم و استوار افكنديم , و از هر نوع گياه بهجت انگيز در آن رويانديم )) (والا رض مددناها والقينا فيها رواسى وانبتنا فيهامن كل زوج بهيج ).
آرى ! آفرينش زمين از يك سو, گسترش آن (بيرون آمدن از زير آب ) از سوى ديگر, پيدايش كوهها كه ريشه هاى آن به هم پيوسته و همچون زرهى زمين را دربرابر فشارهاى درونى و برونى و جزر و مـدهـاى حاصل از جاذبه ماه و خورشيدحفظ مى كند, از سوى سوم , و پيدايش انواع گياهان با آن همه عجائب و زيبائيها ازسوى چهارم همگى دليل بر قدرت بى پايان اوست .
(آيه )ـ در اين آيه نتيجه گيرى كرده , مى گويد: همه اينها را آفريديم ((تاوسيله بينائى و يادآورى براى هر بنده توبه كارى باشد))! (تبصرة وذكرى لكل عبدمنيب ).
آرى ! كـسـى كه قدرت بر آفرينش آسمانها با آن همه عظمت و زيبائى , و زمين با اين همه نعمت و جـمال و نظم و حساب دارد, چگونه نمى تواند مردگان را بارديگر لباس حيات بپوشاند, و قيامتى برپا كند؟.
(آيه )ـ در اين آيه پايه استدلال ديگرى را مى نهد و مى گويد: ((و از آسمان آبى پربركت نازل كرديم و به وسيله آن باغها و دانه هايى را كه درو مى كنند رويانديم ))(ونزلنا من السما ما مباركا فانبتنا به جنات وحب الحصيد).
(آيـه )ـ سپس مى افزايد: ((و (همچنين ) نخلهاى بلندقامت كه ميوه هاى متراكم دارند)) (والنخل باسقات لها طلع نضيد).
(آيه )ـ در پايان اين بخش مى گويد: ((همه اينها براى روزى بخشيدن به بندگان است , و به وسيله بـاران زمـيـن مـرده را زنـده كـرديـم (آرى ) زنـده شـدن مـردگـان (و خروج آنها از قبرها) نيز همين گونه است ))! (رزقا للعباد واحيينا به بلدة ميتا كذلك الخروج ).
و به اين ترتيب ضمن يادآورى نعمتهاى عظيمش به بندگان , و تحريك حس شكرگزارى آنها در مـسـير شناخت او, به آنها يادآور مى شود كه شما نمونه معاد راهمه سال در برابر چشمان خود در همين جهان مى بينيد, زمينهاى مرده و خشك وخالى از هرگونه آثار زندگى بر اثر نزول قطرات بـاران بـه حركت در مى آيند, و غوغاى رستاخيز را سر مى دهند, از هر گوشه كه گياهى مى رويد ((وحده لا شريك له ))مى گويد!.
ايـن جنبش عظيم و حركت به سوى حيات و زندگى در عالم گياهان بيانگر اين واقعيت است كه آفـريـدگـار عالم مى تواند موجودات مرده را بار ديگر حيات بخشدچرا كه ((وقوع )) چيزى اقوى دليل بر ((امكان )) آن است .