بازگشت

تنها تو نيستي كه گرفتار دشمني


قـرآن همچنان ادامه بحثهاى مربوط به معاد از دريچه هاى مختلف را دنبال مى كند, نخست براى دلدارى پيامبر(ص ) مى فرمايد: فقط تو نيستى كه اين گروه كافرتو و محتواى دعوتت را ـخصوصا دربـاره مـعادـ تكذيب كردند ((پيش از آنان قوم نوح و اصحاب الراس و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند)) (كذبت قبلهم قوم نوح واصحاب الرس وثمود).
((قـوم ثـمـود)) هـمـان قوم صالح پيامبر بزرگ خداست , كه در سرزمين ((حجر)) درشما حجاز زندگى داشتند, و در مورد ((اصحاب الرس )), بسيارى عقيده دارند كه آنها طائفه اى بودند كه در سـرزمـيـن ((يـمـامـه )) مى زيستند و پيامبرى به نام ((حنظله ))داشتند كه او را تكذيب كردند و سرانجام در چاهش افكندند.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((و هم چنين قوم عاد و فرعون و قوم لوط)) (وعادوفرعون واخوان لوط).
مـنظور از برادران ((لوط)) همان قوم لوط است چرا كه قرآن از اين پيامبران بزرگ به عنوان برادر ياد كرده است .
((و نـيـز اصـحاب الايكه [قوم شعيب ] و قوم تبع )) كه در سرزمين يمن زندگى مى كردند (واصحاب الا يكة وقوم تبع ).
((ايـكـه )) بـه مـعـنـى درخـتـان فـراوان و درهـم پيچيده , و يا به تعبير ديگر بيشه ماننداست , و اصحاب الايكه گروهى از قوم شعيب هستند كه در غير شهر ((مدين )) زندگى مى كردند, شهرى كه داراى درختان بسيار بود.
سـپـس بـه تمام اين اقوام هشت گانه اشاره كرده , مى گويد: ((هريك از آنهافرستادگان الهى را تكذيب كردند, و وعده عذاب من درباره آنها تحقق يافت )) (كل كذب الرسل فحق وعيد).
ايـن اقـوام هـم پيامبرانشان را تكذيب كردند, و هم مساله توحيد و معاد را, وسرانجام به سرنوشت دردناكى گرفتار شدند, بعضى گرفتار طوفان شدند, بعضى سيلاب , بعضى ديگر صاعقه , و بعضى زلزله , و يا غير آن و سرانجام ميوه تلخ ‌تكذيب را چشيدند.
(آيه )ـ در اين آيه به ذكر يكى ديگر از دلائل امكان رستاخير پرداخته ,مى گويد: ((آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم )) كه قادر بر آفريش رستاخيزنباشيم ؟! (افعيينا بالخلق الا ول ).
سـپـس مى افزايد: آنها در آفرينش نخستين ترديد ندارند, زيرا خالق انسانها راخدا مى دانند ((ولى آنـهـا (بـا ايـن هـمه دلائل روشن ) باز در آفرينش جديد ترديددارند)) (بل هم فى لبس من خلق جديد).
در حـقيقت آنها بر اثر هواى نفس و تعصب و لجاجت گرفتار تناقضند, ازيكسو خالق انسانها را در آغـاز خـداونـد مى دانند كه همه را از خاك آفريده , اما ازسوى ديگر وقتى به مساله آفرينش مجدد انـسـانها از خاك مى رسند آن را مطلبى عجيب و باورناكردنى مى شمرند, در حالى كه هر دو مثل يكديگرند.