بازگشت

الف ـ برهان حكمت


اگـر زنـدگى اين جهان را بدون جهان ديگر درنظر بگيريم پوچ و بى معنى خواهد بود, درست به اين مى ماند كه زندگى دوران جنينى را بدون زندگى اين دنيافرض كنيم .
اگـر قـانون خلقت اين بود كه تمام جنينها در لحظه تولد خفه مى شدند ومى مردند چقدر دوران جـنينى بى مفهوم جلوه مى كرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود اين سردرگمى وجود خواهد داشت .
زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتادسال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا درميان مشكلات دست وپا زنيم ؟ مدتى خام و بى تجربه باشيم ((و تا پخته شود خامى , عمرتمام است !)).
مـدتـى بـه دنـبال تحصيل علم و دانش باشيم هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم برف پيرى بر سر ما نشسته !.
تـازه بـراى چـه زندگى مى كنيم ؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدارشدنهاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى را دهها سال ؟!.
آيـا بـه راسـتـى ايـن آسـمان گسترده , اين زمين پهناور و اين همه مقدمات ومؤخرات و اين همه اسـتـادان و مـربـيـان و ايـن همه كتابخانه هاى بزرگ و اين ريزه كاريهايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته , همه براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است ؟.
اينجاست كه آنها كه معاد را قبول ندارند, اعتراف به پوچى اين زندگى مى كنند و گروهى از آنها اقدام به خودكشى و نجات از اين زندگى پوچ و بى معنى رامجاز و يا مايه افتخار مى شمرند!.
چـگونه ممكن است كسى به خداوند و حكمت بى پايان او ايمان داشته باشدو زندگى اين جهان را بى آنكه مقدمه اى براى زندگى جاويدان جهان ديگر باشد قابل توجه بشمرد؟.
قـرآن مجيد مى گويد: ((آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شده ايد و به سوى ما بازنمى گرديد؟)) (مؤمنون /115).
يعنى S( اگر بازگشت به سوى خدا نبود زندگى اين جهان عبث و بيهوده بود.
آرى در صـورتـى زنـدگـى ايـن دنـيا مفهوم و معنى پيدا مى كند و با حكمت خداوندى سازگار مـى شـود كـه اين جهان را مزرعه اى براى جهان ديگر و گذرگاهى براى آن عالم وسيع و كلاس تـهـيه و دانشگاهى براى جهان ديگر و تجارتخانه اى براى آن سرا بدانيم , همانگونه كه امير مؤمنان على (ع ) در كلمات پرمحتوايش درنهج البلاغه فرمود: ((اين دنيا جايگاه صدق و راستى است براى آن كس كه با آن به راستى رفتار كند و خانه تندرستى است براى آن كس كه از آن چيزى بفهمد, و سراى بى نيازى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد, و محل اندرز است , براى آنكه ازآن اندرز گـيـرد, مـسـجـد دوسـتـان خـداست , نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اوليا حق است )).
كوتاه سخن اينكه مطالعه و بررسى وضع اين جهان به خوبى گواهى مى دهدبر اينكه عالم ديگرى پشت سر آن است : ((شما نشئه اولى و آفرينش خود را در اين دنيا ديديد چرا متذكر نمى شويد كه از پى آن جهان ديگرى است ؟)) (واقعه /62).