بازگشت

سوگند به آسمان و چين و شكنهاي زيبايش


ايـن آيـه همچون آيات گذشته با سوگند شروع مى شود, نخست مى فرمايد:((سوگند به آسمان كه داراى چين و شكنهاى زيباست )) (والسما ذات الحبك ).
(آيـه )ـ ايـن آيـه بـه جـواب قـسـم يـعنى مطلبى كه به خاطر آن سوگند ياد شده است پرداخته , مى افزايد: ((همه شما (درباره قيامت ) در گفتارى مختلف و گوناگون هستيد)) (انكم لفى قول مـخـتـلـف ) پـيوسته ضد و نقيض مى گوئيد, و همين تناقض گوئى دليل بر بى پايه بودن سخنان شماست .
در مورد معاد, گاه مى گوئيد: ما اصلا باور نمى كنيم كه استخوانهاى پوسيده زنده شوند.
و گاه مى افزاييد: پدران و نياكان ما را بياوريد تا گواهى دهند بعد از مرگ قيامت و رستاخيزى در كار است تا قبول كنيم !.
و در مورد پيامبر اسلام (ص ) گاه مى گوئيد: ديوانه است , گاه شاعرش مى خوانيد, گاه ساحرش مى ناميد.
هـمـچـنين در مورد قرآن گاه آن را ((اساطيرالاولين )) (افسانه ها و خرافات پيشينيان ) مى ناميد گاهى شعرش مى خوانيد, و گاه سحر, و گاه دروغ !.
ايـن تعبير در حقيقت استدلالى است بر بطلان ادعاهاى مخالفان در موردتوحيد و معاد و پيامبر و قرآن ـهرچند تكيه اصلى اين آيات به قرينه آياتى كه بعدامى آيد روى مساله معاد است .
(آيـه )ـ در ايـن آيه علت اين انحراف از حق را بيان كرده , مى فرمايد:(((تنها) كسى از ايمان به آن مـنـحرف مى شود كه از قبول حق , سرباز مى زند)) وگرنه دلائل زندگى بعد از مرگ آشكار است (يؤفك عنه من افك ).
با توجه به اين كه در آيات قبل سخن از رستاخيز درميان بود معلوم است كه منظور اصلى انحراف از ايـن عـقـيـده اسـت , و نـيز از آنجا كه در آيه گذشته سخن ازگفتگوهاى ضد و نقيض كافران درمـيـان بـود مـعـلـوم مى شود منظور در اينجا كسانى است كه از منطق و دليل روشن منحرف مى شوند.
بـنـابـراين مجموع آيه چنين معنى مى دهد: كسانى از ايمان به معاد منحرف مى شوند كه از مسير دليل عقل و منطق حق طلبى منحرف گشته اند.
(آيـه )ـ در ايـن آيه دروغگويان و دروغ پردازان را شديدا مورد مذمت وتهديد قرار داده , مى گويد: ((كشته باد دروغگويان )) و مرگ بر آنها! (قتل الخراصون ).
منظور از ((خراصون )) كسانى هستند كه غرق جهل و نادانى خويشند, و براى فرار از زير بار حق هر روز بهانه و سخن بى اساسى را عنوان مى كنند.
اصـولا قـضـاوتهائى كه مدرك روشنى ندارند و بر پايه حدس و تخمين وگمانهاى بى اساس است كارى است گمراه كننده و مستحق نفرين و عذاب .
(آيـه )ـ سـپـس بـه مـعرفى اين دروغگويان پرداخته , مى افزايد: ((همانها كه در جهل و غفلت فرو رفته اند)) (الذين هم فى غمرة ساهون ).
(آيـه )ـ ((و (از ايـن رو) پيوسته سؤال مى كنند: روز جزا چه موقع است )) وقيامت كى خواهد آمد؟ (يسئلون ايان يوم الدين ).
اين سخن به آن مى ماند كه بيمارى از طبيب مرتبا سؤال كند پايان عمر من چه روزى خواهد بود؟.
هركس اين سؤال را بى اساس مى داند, و مى گويد مهم اين است كه بدانى مرگ حق است تا خود را درمان كنى مبادا گرفتار ((مرگ زودرس )) شوى .
(آيـه )ـ ولـى با اين حال قرآن به آنها پاسخ كوبنده اى داده , مى گويد: (آرى )همان روزى است كه آنها را بر آتش مى سوزانند))! (يوم هم على النار يفتنون ).
(آيـه )ـ و به آنها گفته مى شود: ((بچشيد عذاب خود را, اين همان چيزى است كه براى آن شتاب داشتيد)) (ذوقوا فتنتكم هذا الذى كنتم به تستعجلون ).