بازگشت

پاداش سحرخيزان نيكوكار


در تعقيب آيات گذشته كه سخن از دروغگويان جاهل و منكران قيامت ورستاخيز و عذاب آنها در مـيـان بـود, در ايـنـجا از مؤمنان پرهيزكار و اوصاف و پاداش آنها سخن مى گويد, تا در مقايسه با يكديگر ـن چنان كه روش قرآن است ـحقائق روشنتر شود.
مـى فرمايد: ((به يقين پرهيزكاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمه ها قراردارند)) (ان المتقين فى جنات وعيون ).
درسـت است كه باغ طبيعتا داراى نهرهاى آب است , اما لطفش در اين است كه چشمه ها از درون خود باغ بجوشد, و درختان را دائما مشروب كند, اين امتيازى است كه باغهاى بهشت دارد, نه يك نوع چشمه كه انواع مختلفى از چشمه ها در آن موجود است .
(آيـه )ـ سـپـس بـه نـعـمتهاى ديگر بهشتى اشاره كرده و به صورت سربسته مى گويد: ((و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مى دارند)) (آخذين ما آتيهم ربهم ).
يعنى S( آنها با نهايت ميل و اشتياق و كمال رضا و رغبت و خشنودى اين مواهب الهى را پذيرا مى شوند .
و در دنبال آيه مى افزيد: اين پاداشهاى عظيم بى جهت نيست ((زيرا آنها پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكوكاران بودند)) (انهم كانوا قبل ذلك محسنين ).
احسان و نيكوكارى كه در اينجا آمده معنى وسيعى دارد كه هم اطاعت خدارا شامل مى شود و هم انواع نيكيها به خلق خدا.
(آيه )ـ از اين به بعد به توضيح چگونگى نيكوكار بودن آنها پرداخته , سه وصف را از ميان اوصاف آنها بيان مى كند.
نخست اين كه : ((آنها كمى از شب را مى خوابيدند)) (كانوا قليلا من الليل مايهجعون ).
يعنى S( همه شب , بخشى را بيدار بودند و به عبادت و نماز شب مى پرداختندS( و شبهائى را كه تماما در خواب باشند و عبادت شبانه از آنها بكلى فوت شود كم بوده است .
(آيـه )ـ دومـيـن وصف آنها را چنين بيان مى كند: ((و در سحرگاهان استغفارمى كردند)) (وبالا سحارهم يستغفرون ).
در آخـر شب كه چشم غافلان در خواب است , و محيط از هر نظر آرام , قال وغوغاى زندگى مادى فرونشسته , و عواملى كه فكر انسان را به خود مشغول داردخاموش است برمى خيزند, و به درگاه خـدا مـى رونـد, در پيشگاه معبود به راز و نيازمى پردازند, نماز مى خوانند, و مخصوصا از گناهان خود استغفار مى كنند.
(آيـه )ـ سـپس به سومين وصف پرهيزكاران بهشتى اشاره كرده , مى افزايد:((و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود)) (وفى اموالهم حق للسائل والمحروم ).
تـعبير به ((حق )) در اينجا يا به خاطر اين است كه خداوند بر آنها لازم شمرده است ـمانند زكات و خـمـس و سـايـر حـقوق واجب شرعى ـ و يا آنها خود بر خويشتن الزام كرده اند و تعهد نموده اند و مـى توان گفت كه S( فرق نيكوكاران با ديگران آن است كه آنها اين حقوق را ادا مى كنند در حالى كه ديگران مقيدبه آن نيستند.
در روايـاتـى كه از منابع اهل بيت (ع ) رسيده تاكيد شده كه منظور از ((حق معلوم )) چيزى غير از زكات واجب است .
در فـرق مـيان ((سائل )) و ((محروم )) جمعى گفته اند: ((سائل )) كسى است كه ازمردم تقاضاى كـمـك مـى كـنـد, ولـى ((محروم )) شخص آبرومندى است كه براى معيشت خود نهايت تلاش و كـوشش را به خرج مى دهد اما دستش به جائى نمى رسد و كسب و كار و زندگيش به هم پيچيده است و با اين حال خويشتندارى كرده , از كسى تقاضاى كمك نمى كند.
بـه هـرحال اين تعبير اشاره به اين نكته است كه هرگز منتظر ننشينيد نيازمندان نزد شما آيند و تـقـاضـاى كمك كنند, بر شماست كه جستجو كنيد و افراد آبرومندمحروم را پيدا كنيد, و به آنها كمك نموده , گره مشكلاتشان را بگشائيد و آبرويشان راحفظ نماييد.