بازگشت

نشانه هاي خدا در وجود شماست آيا نمي بينيد؟


در تـعقيب آيات پيشين كه پيرامون مساله معاد و صفات دوزخيان و بهشتيان سخن مى گفت در ايـنـجـا سخن از نشانه هاى خدا در زمين و در وجود خود انسان است , تا از يكسو به مساله توحيد و شـنـاخـت خدا و صفات او كه مبدا حركت به سوى همه خيرات است آشنا شوند, و از سوى ديگر به قـدرت او بـر مـسـالـه مـعاد وزندگى پس از مرگ , چرا كه خالق حيات در روى زمين و اين همه عجائب و شگفتيهاقادر بر تجديد حيات نيز مى باشد.
نخست مى فرمايد: ((و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است )) (وفى الا رض آيات للموقنين ).
به راستى نشانه هاى حق و قدرت بى پايان و علم و حكمت نامحدود خدا درهمين كره خاكى آنقدر فراوان است كه عمر هيچ انسانى براى شناخت همه آنهاكافى نيست .
بـد نـيـسـت در ايـنـجا به گوشه اى از سخنان يكى از دانشمندان معروف جهان كه در اين زمينه مطالعات زيادى دارد گوش فرا دهيم .
كـرسـى مـوريـسين مى گويد: ((در تنظيم عوامل طبيعى منتهاى دقت و ريزه كارى به كار رفته اسـت , مثلا اگر قشر خارجى كره زمين ده پا ضخيمتر از آنچه هست مى بود اكسيژن ـ يعنى ماده اصـلـى حيات ـ وجود پيدا نمى كرد, يا هرگاه عمق درياهاچند پا بيشتر از عمق فعلى بود آن وقت كـلـيه اكسيژن و كربن زمين جذب مى شد وديگر امكان هيچ گونه زندگى نباتى و يا حيوانى در سطح خاك باقى نمى ماند)).
و در جـاى ديـگـر مـى گويد: ((تنها بيست و يك درصد از هواى اطراف زمين اكسيژن است اگر مـقدار اكسيژن موجود در هوا به جاى بيست و يك درصد پنجاه درصد بود تمام مواد سوختنى اين عـالـم مـحـتـرق مى شد, و اگر جرقه اى به درختى درجنگلى مى رسيد, تمام جنگل بطور كامل مى سوخت ))!.
(آيه )ـ در اين آيه مى افزايد: ((و در وجود خود شما)) نيز آياتى است (وفى انفسكم ).
((آيا (چشم باز نمى كنيد و اين همه آيات و نشانه اى آشكار حق را)نمى بينيد))؟! (افلا تبصرون ).
بـدون شك انسان اعجوبه عالم هستى است و آنچه در عالم كبير است در اين عالم صغير نيز وجود دارد, بلكه عجايبى در آن است كه در هيچ جاى جهان نيست .
دسـتـگـاهـهـائى كـه در بدن انسان است مانند قلب و كليه و ريه و مخصوصادهها هزار كيلومتر! رگهاى درشت و باريك و حتى مويرگهائى كه با چشم ديده نمى شود, و مسؤول آبرسانى و تغذيه و تهويه ((ده ميليون ميليارد)) سلول تن انسان هستند, و حواس مختلفى مانند بينائى و شنوائى و حواس ديگر هركدام آيتى عظيم از آيات اوست .
و از هـمـه مهمتر معماى ((حيات )) كه اسرار آن همچنان ناشناخته مانده , وساختمان روح و عقل انسان است كه عقول همه انسانها از درك آن عاجز است .
و لـذا پـيـغمبر گرامى اسلام (ص ) فرمود: ((كسى كه خويش را بشناسد خداى خويش را شناخته است )).
(آيه )ـ در اين آيه به سومين بخش از نشانه هاى عظمت پروردگار و قدرت او بر معاد اشاره كرده , مى فرمايد: ((و روزى شما در آسمان است , و آنچه به شماوعده داده مى شود)) (وفى السما رزقكم وما توعدون ).
مفهوم ((رزق )) هم باران را شامل مى شود, هم نور آفتاب را كه از آسمان به سوى ما مى آيد و نقش آن در حـيـات و زندگى فوق العاده حساس است , و همچنين هوا را كه مايه حيات همه موجودات زنده است .
چـيـزى كه مانع بصيرت آدمى مى شود, همان حرص براى روزى است S(خداوند در اين آيه به انسان اطـمـيـنـان مـى دهد كه روزى او تضمين شده است , تابتواند با خيال راحت به شگفتيهاى جهان هستى بنگرد.
بـه هـرحال سه آيه فوق ترتيب لطيفى دارد: آيه نخست از عوامل وجود انسان در كره زمين سخن مى گويد, و آيه دوم از خود وجود انسان , و آيه سوم از عوامل دوام و بقا او.
(آيـه )ـ لـذا بـراى تـاكيد مطلب در اين آيه سوگند ياد كرده , مى گويد:((سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است , همان گونه كه شماسخن مى گوئيد)) (فورب السما والا رض انه لحق مثل ما انكم تنطقون ).
كـار بـه جـائى رسـيـده است كه خداوند با آن عظمت و قدرتش براى اطمينان دادن به بندگان شـكـاك و ديـرباور و ضعيف النفس و حريص سوگند ياد مى كند كه آنچه به شما در زمينه رزق و روزى و وعـده هاى ثواب و عقاب قيامت وعده داده شده همه حق است , و هيچ شك و ترديدى در آن نيست .