بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حديثى آمده كه پيامبر(ص ) فرمود: ((هركس سوره طور را بخواند برخداست كه او را از عذابش ايمن سازد, و او را در بهشتش متنعم دارد)).
و در حـديـث ديگرى از امام باقر(ع ) مى خوانيم : ((كسى كه سوره طور را تلاوت كند خداوند, خير دنيا و آخرت را براى او جمع مى كند)).
روشـن است كه اين همه اجر و پاداش عظيم در دنيا و آخرت از آن كسانى است كه اين ((تلاوت )) را وسيله اى براى ((تفكر)), و آن را نيز به نوبه خود وسيله اى درراه ((عمل )) قرار دهند.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ ايـن سـوره يكى ديگر از سوره هائى است كه با سوگند شروع مى شود,سوگندهائى براى بيان يك واقعيت مهم يعنى مساله قيامت و معاد و رستاخيز ومحاسبه اعمال انسانها.
مى فرمايد: ((سوگند به كوه طور)) (والطور).
((طـور)) در لغت به معنى ((كوه )) است , ولى باتوجه به اين كه اين كلمه در ده آيه از قرآن مجيد مـطـرح شـده كه در نه مورد سخن از ((طور سينا)) همان كوهى كه در آنجاوحى بر موسى نازل مى شد به ميان آمده , معلوم مى شود كه در آيه مورد بحث نيزمنظور همان معنى است .
(آيه )ـ ((و سوگند به كتابى كه نوشته شده است )) (وكتاب مسطور).
به تناسب سوگندى كه قبل از آن آمده اين تعبير يا اشاره به تورات است و ياهمه كتب آسمانى .
(آيه )ـ ((در صفحه اى گسترده )) (فى رق منشور).
در اين آيه نيز سوگند به كتابى خورده شده كه بر صفحه اى از بهترين صفحات نگاشته شده و در عين حال باز و گسترده است و نه پيچيده !.
(آيه )ـ ((و سوگند به بيت المعمور)) (والبيت المعمور).
((بـيـت الـمعمور)) را بعضى به ((كعبه )) و خانه خدا در زمين تفسير كرده اند كه به وسيله زوار و حـاجـيـان همواره معمور و آباد است , و مى دانيم نخستين خانه اى است كه براى عبادت , در روى زمين ساخته و آباد شده است .
(آيه )ـ ((و سقف برافراشته )) (والسقف المرفوع ).
مـنـظـور از ((سقف مرفوع )) آسمان است , چرا كه در آيه 32 سوره انبيامى خوانيم : ((ما آسمان را سقف محفوظى قرار داديم )).
تـعـبـيـر بـه ((سقف )) ممكن است از اين نظر باشد كه ستارگان و كرات آسمانى آن چنان سراسر آسمان را پوشانده اند و به سقفى مى مانند, و نيز ممكن است اشاره به ((جو اطراف زمين )) باشد كه قـشـر فـشـرده اى از هـوا هـمـچون سقف محكمى اطراف آن را فراگرفته و آن را در برابر هجوم سنگهاى آسمانى و اشعه زيانبار كيهانى به خوبى حفظ مى كند.
(آيه )ـ ((و (سوگند به ) درياى مملو و برافروخته ))! (والبحر المسجور).
((مـسجور)) به معنى ((برافروخته )) است چنانكه در آيه 71 و 72 سوره مؤمن مى خوانيم : ((آنها را در آب سوزان مى كشند, سپس در آتش مشتعل خواهند شد)).
ايـن دريـاى بـرافـروخـته يا همين اقيانوسهاى كره زمين ما است كه در آستانه قيامت , برافروخته مى شود و سپس منفجر مى گردد.
و يا دريائى از مواد مذاب كه در دل كره زمين است و ممكن است آيه فوق قسم به هر دو باشد, چرا كه هر دو از آيات خداوند و شگفتيهاى بزرگ اين جهان است .
قـابـل تـوجـه ايـن كـه در ارتـباط مفهوم اين پنج سوگند با يكديگر چنين به نظر مى رسد كه سه سـوگـنـد نـخـسـت رابـطه نزديكى با يكديگر دارند چرا كه همه از وحى وخصوصيات آن سخن مـى گـويـنـد ((كوه طور)) محل نزول وحى بود, و ((كتاب مسطور))نيز اشاره به كتاب آسمانى است , خواه تورات باشد يا قرآن , و ((بيت المعمور)) محل رفت و آمد فرشتگان و پيك وحى خداست .
و اما دو سوگند ديگر از آيات ((تكوينى )) سخن مى گويد ـدر برابر سه سوگندنخست كه از آيات ((تشريعى )) سخن مى گفت ـ اين دو سوگند يكى اشاره به مهمترين نشانه توحيد يعنى آسمان با عظمت است , و ديگرى به يكى از نشانه هاى مهم معادكه در آستانه رستاخيز رخ مى دهد.
بنابراين ((توحيد)), ((نبوت )) و ((معاد)) در اين پنج سوگند جمع است .
(آيـه )ـ سـپـس در ايـنجا قرآن به بيان موضوعى كه سوگندهاى فوق به خاطر آن ياد شده اشاره كرده , مى فرمايد: ((عذاب پروردگارت واقع مى شود)) (ان عذاب ربك لواقع ).
(آيه )ـ ((و چيزى از آن مانع نخواهد بود)) (مـاله من دافع ).
كـوتـاه سـخـن ايـن كـه : سوگندهاى پنج گانه كه بر محور قدرت خداوند در عالم ((تكوين )) و ((تـشريع )) دور مى زند بيانگر اين است كه چنين كسى به خوبى قادر است مردگان را بار ديگر به زندگى و حيات بازگرداند, و قيامت را برپا كند, اين همان چيزى است كه سوگندها به خاطر آن ياد شده , همان گونه كه در دو آيه فوق خوانديم .
(آيه )ـ در آيات گذشته اشاره سربسته اى به عذاب الهى در قيامت شده بود, در اينجا كه توضيح و تـفـسـيـرى بر اين معنى است بعضى از ويژگيهاى روز قيامت را بازگو مى كند, و سپس كيفيت عذاب تكذيب كنندگان را.
مـى فرمايد: اين عذاب الهى ((در آن روزى است كه آسمان (كرات آسمانى ) به شدت به حركت در مى آيد)) (يوم تمور السما مورا).
بـديـن تـرتـيـب در آسـتانه قيامت نظام حاكم بر كرات آسمانى برهم مى ريزد آنهااز مدارات خود مـنـحرف مى شوند, و به هر سو رفت و آمد مى كنند, سپس درهم نورديده مى شوند, و به جاى آنها آسـمـانى نو به فرمان خدا برپا مى شود, چنانكه آيه104 سوره انبيا مى گويد: ((روزى كه آسمان را همچون طومار درهم مى پيچيم )).
و در آيـه 48 سـوره ابـراهيم مى خوانيم : ((روزى كه اين زمين به زمينى ديگر وآسمانها به آسمان ديگرى تبديل مى شود)).
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((و (روزى كه ) كوهها از جا كنده و متحرك مى شوند))! و به شهادت آيات ديگر قرآن سپس متلاشى مى گردند (وتسير الجبال سيرا).
ايـنها همه اشاره به آن است كه اين دنيا و تمام پناهگاههاى آن درهم كوبيده مى شود, جهانى نو, با نظاماتى نوين جاى آن را مى گيرد و انسان در برابر نتايج اعمال خويش , قرار خواهد گرفت .
(آيـه )ـ لـذا در اين آيه مى افزايد: چون چنين است ((واى در آن روز برتكذيب كنندگان ))! (فويل يومئذ للمكذبين ).
آرى ! در حـالـى كـه وحشت و اضطراب ناشى از دگرگونى جهان , همگان رافراگرفته , وحشت عـظيمترى به سراغ ((مكذبين )) مى آيد كه همان عذاب الهى است چرا كه ((ويل )) اظهار تاسف و اندوه است بر وقوع يك حادثه نامطلوب .
(آيـه )ـ سـپـس به معرفى اين مكذبين پرداخته , مى فرمايد: ((همانها كه درسخنان باطل به بازى مشغولند)) (الذين هم فى خوض يلعبون ).
آيـات قرآن را ((دروغ )), و معجزات پيامبر(ص ) را ((سحر)) مى خوانند, و آورنده آن را ((مجنون )) مى شمرند, همه حقايق را به بازى گرفته , و به سخريه و استهزا دربرابر آنها مى پردازند.
((خوض )) به معنى ورود در سخنان باطل است , و در اصل به معنى واردشدن در آب و عبور از آن است .
(آيـه )ـ بـار ديـگـر بـراى مـعرفى آن روز و بيان سرنوشت اين مكذبان به توضيح ديگرى پرداخته , مـى افزايد: ((در آن روز كه آنها را به زور به سوى آتش دوزخ ‌مى رانند))! (يوم يدعون الى نار جهنم دعا).
(آيه )ـ به آنها مى گويند: ((اين همان آتشى است كه آن را انكار مى كرديد))!(هذه النار التى كنتم بها تكذبون ).
و نيز به آنها گفته مى شود: ((آيا اين سحر است يا شما نمى بينيد))؟(افسحر هذا ام انتم لا تبصرون ).
شـمـا پـيـوسـتـه در دنـيـا مى گفتيد: آنچه محمد آورده سحر است , او از طريق ساحرى پرده بر چـشـمـهـاى مـا افكنده تا حقايق را نبينيم , عقل ما را مى ربايد و امورى را به نام ((معجزه )) به ما مـعـرفـى مى كند, و سخنانى را به عنوان ((وحى الهى )) براى مامى خواند, اما اينها همه بى اساس است , و چيزى جز سحر نيست .
لـذا روز قـيامت به عنوان سرزنش و توبيخ به هنگامى كه آتش دوزخ را با چشم مى بينند و حرارت آن را لـمـس مـى كـنـند به آنها گفته مى شود: ((آيا اينها سحر است ؟ ياپرده بر چشم شما افكنده شده ))؟!.
(آيـه )ـ هـمـچـنين به آنها گفته مى شود: ((در آن (آتش ) وارد شويد, وبسوزيد, مى خواهيد صبر كنيد, يا نكنيد, براى شما يكسان است )) (اصلوهافاصبروا اولا تصبروا سوا عليكم ).
((چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى شويد)) (انما تجزون مـا كنتم تعملون ).
آرى ! ايـن اعـمال خودتان است كه به سوى شما بازگشته , و پاپيچ شما شده است , بنابراين جزع و فزع و آه و ناله و بى تابى تاثيرى ندارد.
ايـن آيـه تاكيد مجددى است بر مساله ((تجسم اعمال )) و بازگشت آن به سوى انسان و نيز تاكيد مـجـددى است بر مساله عدالت پروردگار, چرا كه آتش جهنم هرقدر سوزان باشد و مجازات آن دردناك چيزى جز نتيجه اعمال خود انسانها واشكال تبدل يافته آن نيست .