بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حديثى از رسول اللّه (ص ) مى خوانيم : ((هركس سوره ((النجم )) را بخواند خداوند به عدد هريك از كسانى كه به پيامبر ايمان آوردند وكسانى كه او را انكار كردند ده حسنه به او عطا مى كند)).
مـسـلـمـا چـنـيـن پـاداشـهاى عظيمى از آن كسانى است كه تلاوت اين سوره راوسيله اى براى انديشيدن , و سپس عمل , قرار دهند, و تعليمات مختلف اين سوره در زندگى آنها پرتوافكن شود.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ قابل توجه اين كه سوره پيشين (سوره طور) با كلمه ((النجوم )) (ستارگان )پايان يافت , و ايـن سوره با كلمه ((النجم )) (ستاره ) آغاز مى شود كه خداوند به آن سوگند ياد كرده , مى فرمايد: ((سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى كند)) (والنجم اذاهوى ).
ظـاهر آيه آنچنان كه اطلاق واژه ((النجم )) اقتضا مى كند سوگند به همه ستارگان آسمان است كـه از نـشـانـه هاى بارز عظمت خداوند, و از اسرار بزرگ جهان آفرينش واز مخلوقات فوق العاده عظيم پروردگار است .
تـكـيـه بر غروب آنها, در حالى كه طلوع آنها بيشتر جلب توجه مى كند به خاطرآن است كه غروب سـتارگان دليل بر حدوث آنها مى باشد و نيز دليلى است بر نفى عقيده ستاره پرستان همان گونه كه در داستان ابراهيم (ع ) آمده است .
(آيـه )ـ اما ببينيم اين سوگند براى چه ياد شده است ؟ آيه موردبحث چنين توضيح مى دهد: ((كه هـرگـز دوست شما [محمد(ص )] منحرف نشده و مقصدرا گم نكرده است )) (مـا ضل صاحبكم ومــا غـوى ) او هـمـيـشه در مسير حق گام برمى دارد, و در گفتار و كردارش كمترين انحرافى نيست .
(آيه )ـ سپس براى تاكيد اين مطلب , و اثبات اين كه آنچه مى گويد ازسوى خداست , مى افزايد: ((و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد)) (ومـاينطق عن الهوى ).
ايـن تعبير شبيه استدلالى است براى آنچه در آيه قبل در زمينه نفى ضلالت وغوايت آمده , چرا كه سرچشمه گمراهيها غالبا پيروى از هواى نفس است .
(آيـه )ـ سـپـس بـا صـراحت تمام مى گويد: ((آنچه مى گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست )) (ان هو الا وحى يوحى ).
او از خـودش چـيـزى نمى گويد, و قرآن ساخته و پرداخته فكر او نيست , همه از ناحيه خداست , و دلـيل اين ادعا در خودش نهفته است , بررسى آيات قرآن نيزگواهى مى دهد كه هرگز يك انسان هـرقـدر عالم و متفكر باشد ـتا چه رسد به انسان درس نخوانده اى كه در محيطى مملو از جهل و خـرافـات پـرورش يـافـتـه ـ قـادر نيست سخنانى چنين پرمحتوا بياورد كه بعد از گذشتن قرنها الـهـام بـخش مغزهاى متفكران است , و مى تواند پايه اى براى ساختن اجتماع صالح , سالم , مؤمن و پيشرو گردد.
ضمنا اين سخن تنها در مورد آيات قرآن نيست , بلكه به قرينه آيات گذشته سنت پيامبر(ص ) را نيز شـامـل مـى شـود چـرا كـه ايـن آيه با صراحت مى گويد: او ازروى هوى سخن نمى گويد هرچه مى گويد وحى است .
حديث جالب زير شاهد ديگرى بر اين مدعاست .
((سيوطى )) كه از دانشمندان معروف اهل سنت است در تفسير ((درالمنثور))چنين نقل مى كند: ((روزى رسـول خـدا(ص ) دسـتـور داد درهاى خانه هائى كه به داخل مسجد پيامبر(ص ) گشوده مـى شـد (جـز در خـانه على (ع )) بسته شود, اين امر به مسلمانان گران آمد تا آنجا كه ((حمزه )) عـمـوى پـيـغـمبر(ص ) از اين كار گله كرد كه چگونه در خانه عمويت و ابوبكر و عمر و عباس را بستى , اما در خانه پسر عمويت را بازگذاردى ؟ (و او را بر ديگران ترجيح دادى ).
هـنـگـامى كه پيامبر(ص ) متوجه شد كه اين امر بر آنها گران آمده است مردم رابه مسجد دعوت فرمود, و خطبه بى نظيرى در تمجيد و توحيد خداوند ايراد كرد.
سپس افزود: ((اى مردم ! من شخصا درها را نبستم و نگشودم , و من شما را ازمسجد بيرون نكردم , و عـلـى را سـاكـن نـنمودم (آنچه بود وحى الهى و فرمان خدا بود)سپس اين آيات را تلاوت كرد: والنجم اذا هوى ان هو الا وحى يوحى )).
ايـن حـديـث كـه بيانگر مقام والاى اميرمؤمنان على (ع ) در ميان تمام امت اسلامى بعد از شخص پـيـامـبـر است , نشان مى دهد كه نه تنها گفته هاى پيامبر(ص ) برطبق وحى است بلكه اعمال و كردار او نيز چنين است .