بازگشت

نخستين ديدار دوست


در تـعـقيب آيات گذشته كه سخن از نزول وحى بر پيامبراسلام (ص ) مى گفت در اينجا سخن از معلم وحى است .
مى فرمايد: ((آن كس كه قدرت عظيمى دارد او را تعليم داده است )) (علمه شديد القوى ).
(آيـه )ـ بـاز براى تاكيد بيشتر مى افزايد: ((همان كسى كه توانائى فوق العاده دارد او سلطه يافت )) (ذومرة فاستوى ).
(آيه )ـ اين تعليم را به او داد ((در حالى كه در افق اعلى قرار داشت )) (وهوبالا فق الا على ).
(آيه )ـ ((سپس نزديكتر و نزديكتر شد )) (ثم دنا فتدلى ).
(آيـه )ـ ((تـا آنكه فاصله ميان او (با پيامبر) به اندازه دو كمان يا كمتر بود))!(فكان قاب قوسين او ادنى ).
(آيه )ـ ((در اينجا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بنده اش وحى نمود))! (فاوحى الى عبده مـا اوحى ).
(آيه )ـ ((قلب (پاك او) در آنچه ديد هرگز دروغ گفت ))! (مـا كذب الفؤادمـارا ى ).
(آيه )ـ ((آيا با او درباره آنچه (با چشم خود) ديده مجادله مى كنيد))؟(افتمارونه على مـا يرى ). در روايات وارد شده , منظور از اين آيات شهود باطنى خاصى نسبت به ذات پاك خداست كه براى پيامبر(ص ) در اين صحنه روى داد و در معراج بار ديگر تكرارشد و رسول اللّه فوق العاده تحت تاثير جذبه معنوى اين ديدار قرار گرفت .
طـبـق ايـن تـفـسير قرآن نزول وحى را بر پيامبر(ص ) چنين شرح مى دهد:خداوند شديدالقوى و پـرقدرت , پيامبر(ص ) را تعليم فرمود, در حالى كه او به صورت كامل و در حد اعتدال در آمد و در افق اعلى قرار گرفت .
سـپـس نـزديـك شد, و نزديكتر شد, آن چنان كه ميان او و پروردگارش به اندازه دو قوس بيشتر نبود, و در همين جا بود كه آنچه وحى كردنى بود خداوند به بنده اش وحى كرد.
و از آنـجا كه براى جمعى اين شهود باطنى سنگين مى آمد تاكيد مى كند كه قلب پيامبر(ص ) آنچه را ديده به حق و راستى ديده است و نبايد شما در برابر اين سخن با او به مجادله برخيزيد.
تفسير اين آيات به شهود باطنى پيامبر(ص ) نسبت به خداوند صريحتر و باروايات اسلامى موافقتر, و براى پيامبر فضيلتى است برتر, و مفهومى است لطيفتر.
از پيغمبراكرم (ص ) پرسيدند: ((آيا پروردگارت را هرگز ديده اى ))؟!.
در پاسخ فرمود: ((رايته بفؤادى S( من او را با چشم دل ديده ام ))!.
و در نـهـج الـبـلاغـه در صدر خطبه ((ذعلب يمانى )) آمده است كه از آن حضرت سؤال كرد: ((آيا هرگز پروردگارت را اى امير مؤمنان ديده اى ))؟!.
در پاسخ فرمود: ((افاعبد مـالا اراه ؟ S( آيا كسى را كه نمى بينم پرستش كنم ؟! ولى چشمها با مشاهده حسى هرگز او را نديده اما دلها با حقيقت ايمان او را دريافته است )).