بازگشت

((كبائرالاثم )) چيست ؟


هر گناهى كه يكى از شرائط زير را داشته باشد كبيره محسوب مى شود:
الف ـ گناهانى كه خداوند وعده عذاب درباره آن داده است .
ب ـ گناهانى كه در نظر اهل شرع و لسان و روايات با عظمت ياد شده .
ج ـ گناهانى كه در منابع شرعى بزرگتر از گناهى شمرده شده كه جز كبائر است .
دـ وبالاخره گناهانى كه در روايات معتبر تصريح به كبيره بودن آن شده است .
در روايـات اسـلامـى تـعـداد كبائر مختلف ذكر شده , در بعضى تعداد آنها هفت گناه (قتل نفس , عـقـوق والـدين , رباخوارى , بازگشت به دارالكفر بعد از هجرت ,نسبت زنا به زنان پاكدامن دادن , خوردن مال يتيم و فرار از جهاد).
و در بـعـضـى ديـگـر تعداد آنها ده و در بعضى نوزده گناه و در بعضى تعداد بسياربيشترى ديده مى شود.
در حـديـثـى از امام باقر(ع ) در تفسير آيه مورد بحث آمده است : ((هيچ كس ازشما نبايد به فزونى نـماز و روزه و زكات و مناسك حج و عمره افتخار كند زيراخداوند پرهيزكاران شما را از همه بهتر مى شناسد)).
آيـه ـ شـان نزول : در مورد اين آيه نقل شده : ((وليدبن مغيره )) به سوى پيامبر(ص ) آمد و به اسلام نـزديـك شد, بعضى از مشركان او را سرزنش كرده , گفتند:آئين بزرگان ما را رها كردى , آنها را گمراه شمردى , و گمان كردى آنها در آتش دوزخند!.
او گفت : راستى من از عذاب خدا مى ترسم ! شخص سرزنش كننده گفت : اگرچيزى از اموالت را به من دهى و به سوى شرك باز گردى من عذاب تو را بر گردن مى گيرم ! وليدبن مغيره اين كار را كرد, ولى مالى را كه بنا بود بپردازد جز قسمت كمى از آن را نپرداخت !.
آيه نازل شد و وليد را به خاطر بر روى گرداندن از ايمان نكوهش كرد.
تـفـسـيـر: در آيـات گـذشته سخن از اين بود كه خداوند بدكاران را در برابر اعمال بدشان كيفر مـى دهـد و نـيـكـوكاران را پاداش , چون ممكن است بعضى تصور كنندمى شود كسى را به گناه ديگرى كيفر داد, يا گناه ديگرى را بر گردن گرفت آيه در مقام نفى اين توهم برآمده , و اين اصل مهم اسلامى را كه نتيجه اعمال هركس فقط به خود او باز مى گردد تشريح مى كند.
نخست مى فرمايد: ((آيا ديدى آن كس را كه (از اسلام ـ يا از انفاق ) روى گردان شد)) (افريت الذى تولى ).
(آيـه )ـ ((و كـمـى عـطـا كرد و از (پرداخت مال ) بيشتر امساك نمود)) به گمان اين كه ديگرى مى تواند بار گناهان او را بر دوش گيرد (واعطى قليلا واكدى ).
(آيـه )ـ ((آيـا نـزد او عـلم غيب است دارد, و مى بيند)) كه ديگران مى توانندگناهان او را بردوش گيرند؟! (اعنده علم الغيب فهو يرى ).
چـه كـسـى از قـيـامـت آمده و براى آنها خبر آورده است كه افراد مى توانندرشوه گيرند و گناه ديگران را بر گردن نهند؟!.
(آيـه )ـ بـعد از اين اعتراض شديد قرآن به بيان يك اصل كلى كه در سايرآئينهاى آسمانى نيز بوده است , پرداخته , چنين مى گويد: كسى كه با اين وعده هاى خيالى دست از انفاق (يا ايمان ) برداشته , و مى خواهد خود را با پرداختن مختصرمالى از كيفر الهى رهائى بخشد ((آيا از آنچه در كتب موسى نازل گرديده با خبر نشده است ))؟! (ام لم ينبا بما فى صحف موسى ).
(آيـه )ـ ((و (همچنين آنچه ) در كتب ابراهيم , همان كسى كه وظيفه خود رابطور كامل ادا كرد)) (وابرهيم الذى وفى ).
هـمـان پيامبر بزرگى كه به تمام عهد و پيمانهاى الهى وفا كرد, حق رسالت او راادا نمود, و براى تـبـلـيغ آئين او از هيچ مشكل و تهديد و آزارى نهراسيد, همان كسى كه در راه خدا تن را به آتش سپرد و قلبش را به خدا, و فرزندش را به قربانى , واموالش را به برادران و ياران .
(آيـه )ـ آيـا بـاخـبر نشده است كه در تمام اين كتب آسمانى اين حكم نازل شده ((كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى گيرد))؟! (الا تزر وازرة وزراخرى ).
(آيه )ـ سپس براى توضيح بيشتر مى افزايد: آيا خبر ندارد در اين كتب آسمانى آمده است ((كه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست ))؟! (وان ليس للا نسان الا مـا سعى ).
(آيه )ـ و آيا خبر ندارد ((كه تلاش او به زودى ديده مى شود))؟! (وان سعيه سوف يرى ).
نـه تنها نتيجه هاى اين سعى و تلاش ـچه در مسير خير باشد يا شرـ بلكه خود اعمال او, در آن روز در برابرش آشكار مى شود, همان گونه كه در آيه 30 سوره آل عمران مى فرمايد: ((روزى كه هركس اعـمال نيكى را كه انجام داده حاضر مى بيند)) (آيه )ـ((سپس (در برابر عملش ) به او جزاى كافى داده خواهد شد)) (ثم يجزيه الجزاالا وفى ).
منظور از ((جزا اوفى )) جزائى است كه درست به اندازه عمل باشد, البته اين منافات با تفضل الهى در مورد اعمال نيك به ده برابر, يا صدها, و هزاران برابر ندارد.
در آيـات فـوق اشـاره بـه سه اصل از اصول مسلم اسلامى شده , كه در كتب آسمانى پيشين نيز به عنوان اصول مسلمى شناخته شده است :.
الف ـ هركس مسؤول گناهان خويش است .
ب ـ بهره هركس در آخرت همان سعى و كوشش اوست .
ج ـ خداوند به هركس در برابر عملش جزاى كامل مى دهد.
و بـه ايـن وسيله قرآن خط بطلان بر بسيارى از اوهام و خرافات كه عوام مردم دارند, و يا احيانا در بعضى از مذاهب به صورت يك عقيده درآمده است مى كشد.