بازگشت

تمام خطوط به او منتهي مي شود


قرآن در ادامه بحثهاى گذشته پيرامون مساله جزاى اعمال مى فرمايد: آياانسان خبر ندارد كه در صـحـف مـوسى و ابراهيم آمده است ((كه همه امور به پروردگارت منتهى مى گردد)) (وان الى ربك المنتهى ).
نـه تـنـها حساب و ثواب و جزا و كيفر در آخرت به دست قدرت اوست كه دراين جهان نيز سلسله اسباب و علل به ذات پاك او منتهى مى گردد, تمام تدبيرات اين جهان از تدبير او نشات مى گيرد, و بالاخره تكيه گاه عالم هستى و ابتدا و انتهاى آن ذات پاك خداست .
در بـعـضى از روايات در تفسير اين آيه از امام صادق (ع ) چنين مى خوانيم :((هنگامى كه سخن به ذات خدا مى رسد سكوت كنيد)).
يـعـنى S( درباره ذات او سخن نگوئيد كه عقلها در آنجا حيران است و به جائى نمى رسد, و انديشه در ذات نامحدود براى عقول محدود غيرممكن است , چرا كه هرچه در انديشه گنجد محدود است و خداوند محال است محدود گردد.
اين تفسير با آنچه گفتيم منافات ندارد و هر دو مى تواند در معنى آيه جمع باشد.
(آيه )ـ سپس براى روشن ساختن حاكميت او در امر ربوبيت , و منتهى شدن همه امور اين جهان به ذات پاك او, مى افزايد: و نيز آمده است ((اوست كه خنداند و گرياند)) (وانه هو اضحك وابكى ).
(آيه )ـ ((و اوست كه ميراند و زنده كرد)) (وانه هو امـات واحيا).
(آيه )ـ ((و اوست كه دو زوج نر و ماده را آفريد)) (وانه خلق الزوجين الذكروالا نثى ).
(آيه )ـ ((از نطفه اى هنگامى كه خارج مى شود)) و در رحم مى ريزد (من نطفة اذا تمنى ).
چند آيه فوق در حقيقت بيان جامع و توضيح جالبى است براى مساله انتهاى همه امور به ربوبيت و تـدبير پروردگار, زيرا مى گويد: مرگ و حيات شما به دست اوست , تداوم نسلها از طريق آفرينش زوجين نيز به تدبير اوست همچنين تمام حوادثى كه در طول زندگى انسان رخ مى دهد از ناحيه اوسـت , او مى گرياند يامى خنداند, مى ميراند يا زنده مى كند, و به اين ترتيب سررشته زندگى از آغاز تاانجام , همه به ذات پاكش منتهى مى گردد.
در حـديـثـى مـفـهـوم خنده و گريه در اين آيه توسعه داده شده و در تفسير آن چنين مى گويد: ((خداوند آسمان را با باران مى گرياند, وزمين را با گياهان مى خنداند))!.
(آيـه )ـ بـعـد از ذكـر امـورى كـه مـربوط به ربوبيت و تدبير پروردگار است به امر معاد پرداخته مـى گـويـد: آيـا انـسان خبر ندارد كه در كتب پيشين آمده ((كه برخداست ايجاد عالم ديگر)) تا عدالت اجرا گردد! (وان عليه النشاة الا خرى ).
(آيـه )ـ سـپـس مى افزايد: ((و اين كه اوست كه (بندگان را) بى نياز كرد و سرمايه باقى بخشيد)) (وانه هو اغنى واقنى ).
خـداونـد نـه تـنـهـا در جـنبه هاى مادى نيازمنديهاى انسان را با لطف عميمش برطرف ساخته , سرمايه هاى مستمرى در اختيار او گذارده , كه در زندگى معنوى نيزاحتياجات انسانها را در امر تـعـلـيـم و تـربيت و تكامل از طريق اعزام رسولان , و انزال كتب آسمانى , و عطاى مواهب معنوى مرتفع ساخته است .
(آيـه )ـ سـرانـجـام در ايـن آيه مى فرمايد: آيا انسان نمى داند كه در كتب پيشين آمده ((كه اوست پروردگار ستاره شعرا))؟! (وانه هو رب الشعرى ).
تكيه برخصوص ((ستاره شعرا)) ـعلاوه بر اين كه اين ستاره درخشنده ترين ستارگان آسمان است كـه مـعـمولا به هنگام سحر در كنار صورت فلكى ((جوزا)) درآسمان ظاهر مى شود و كاملا جلب توجه مى كندـ به خاطر اين است كه گروهى ازمشركان عرب آن را مى پرستيدند, قرآن مى گويد: چرا شعرا را مى پرستيد؟ آفريدگارو پروردگار آن را بپرستيد.