بازگشت

4ـ قرآن و مساله معاد


بـعـد از مـسـاله توحيد كه اساسى ترين مساله در تعليمات انبيا است مساله معاد با ويژگيها و آثار تربيتى و فرهنگيش در درجه اول قرار دارد, لذا در بحثهاى قرآنى بيشترين آيات را بعد از توحيد و خداشناسى به خود اختصاص داده است .
مـباحث قرآنى معاد گاه به صورت استدلالهاى منطقى است و گاه به صورت بحثهاى خطابى و تلقينات مؤثر و كوبنده كه گاه از شنيدن آن مو بر بدن انسان راست مى شود, و لحن صادقانه كلام چنان است كه همچون استدلالات در اعماق جان وروح انسان نفوذ مى كند.
در بخش اول , يعنى استدلالات منطقى , قرآن بيشتر روى موضوع امكان معاد تكيه مى كند, چرا كه منكران غالبا آن را محال مى پنداشتند, و معتقد بودندمعاد آن هم به صورت ((معاد جسمانى )) كه مستلزم بازگشت اجسام پوسيده و خاك شده به حيات و زندگى نوين است , امكان پذير نيست .
در ايـن بـخـش , قرآن از طرق كاملا گوناگون و متنوع وارد مى شود, و طرقى كه همه به يك جا ختم مى گردد و آن مساله ((امكان عقلى معاد)) است .
گـاه زنـدگـى نخستين را در نظر انسان مجسم مى كند, و در يك عبارت كوتاه وگويا و روشن مى گويد:.
((همان گونه كه شما را از آغاز آفريد باز مى گرديد)) (اعراف /29).
گـاه زندگى و مرگ گياهان , و رستاخيز آنها را كه همه سال با چشم مى بينيم مجسم كرده و در پايان آن مى گويد: رستاخيز شما نيز همين گونه است .
((ما از آسمان آب پربركتى فرستاديم و به وسيله آن باغهاى سرسبز رويانديم ودانه هاى دروشده و بـه وسـيـله آن سرزمين مرده اى را زنده كرديم , رستاخيز (شما) نيزهمين گونه است ؟)) (ق /9 تا 11).
در جـاى ديـگـر مـى گـويـد: ((خـداوند همان كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرهارا به حركت درآورنـد و آن را بـه سـوى سـرزمـيـن مرده رانديم و به وسيله آن زمين رابعد از مرگش حيات بخشيديم , رستاخيز نيز چنين است !)) (فاطر /9).
گـاه مـساله قدرت خداوند را در آفرينش آسمانها و زمين مطرح كرده , مى گويد:((آيا نمى دانند خـداوندى كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها خسته نشدقادر است كه مردگان را زنده كند؟ آرى او بر هرچيز تواناست )) (احقاف /33).
و گاه رستاخيز انرژيها و بيرون پريدن آتش از درون درخت سبز را به عنوان نمونه اى از قدرت او, و قرارگرفتن آتش در دل آب , مطرح كرده , مى گويد:.
((آن خـدايـى مـردگـان را لـبـاس حـيـات مى پوشاند كه از درخت سبز براى شماآتش آفريد!)) (يس /80).
گـاه زندگى جنينى را در نظر انسان مجسم مى سازد و مى گويد: ((اى مردم ! اگردر رستاخيز شك داريد فراموش نكنيد كه ما شما را از خاك آفريديم , سپس از نطفه ,و بعد از علقه (خون بسته شده ) سپس از مضغه (پاره گوشتى همچون گوشت جويده شده ) كه بعضى داراى شكل و خلقت اسـت و بـعـضـى بـى شـكل هدف اين است كه ما براى شما روشن سازيم (كه بر هرچيز قادريم ) و جـنـيـنهايى را كه بخواهيم تا مدت معينى در رحم مادران نگاه مى داريم , سپس شما را به صورت طفلى به عالم دنيا مى فرستيم )) (حج /5).
و بالاخره گاه شبح رستاخيز را در خوابهاى طولانى ـ خوابهايى كه برادر مرگ است بلكه از جهاتى خـود مـرگ باشد ـ مانند خواب سيصدونه ساله اصحاب كهف نشان مى دهد, و بعد از شرح جالب و زيـبـايـى پـيرامون خواب و بيدارى آنهامى فرمايد: ((اين چنين مردم را متوجه حال آنها كرديم تا بدانند وعده رستاخيزخداوند حق است و در قيام قيامت ترديدى نيست )) (كهف /21).
اين شش راه مختلف است كه در لابه لاى آيات قرآن براى بيان امكان معادمطرح شده است .
عـلاوه بـر ايـن داسـتـان مـرغان چهارگانه ابراهيم (بقره /260) و سرگذشت عزير(بقره /259) و داسـتـان كـشـته اى از بنى اسرائيل (بقره /73) كه هركدام يك نمونه تاريخى براى اين مساله است شواهد و دلائل ديگرى است كه قرآن در اين زمينه ذكر مى كند.
كـوتـاه سـخن اينكه ترسيمى كه قرآن مجيد از معاد و چهره هاى آن و مقدمات ونتايج آن دارد, و دلائل گـويـايـى كـه در اين زمينه مطرح كرده است به قدرى زنده وقانع كننده است كه هركس كمترين بهره اى از وجدان بيدار داشته باشد تحت تاثيرعميق آن قرار مى گيرد.