بازگشت

5ـ معاد جسماني


منظور از معاد جسمانى اين نيست كه تنها جسم در جهان ديگر بازگشت مى كند, بلكه هدف اين اسـت كه روح و جسم تواما مبعوث مى شود, و به تعبير ديگربازگشت روح مسلم است , گفتگو از بازگشت جسم است .
جـمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند, و جسم را مركبى مى دانستند كه تنها در ايـن جهان با انسان است , و بعد از مرگ از آن بى نياز مى شود,آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد.
ولـى عـقـيـده عـلـماى بزرگ اسلام اين است كه معاد در هر دو جنبه روحانى وجسمانى صورت مى گيرد در اينجا بعضى مقيد به خصوص جسم سابق نيستند, ومى گويند: خداوند جسمى را در اختيار روح مى گذارد, و چون شخصيت انسان به روح اوست اين جسم جسم او محسوب مى شود!.
در حالى كه محققين معتقدند همان جسمى كه خاك و متلاشى گشته , به فرمان خدا جمع آورى مـى شود, و لباس حيات نوينى بر آن مى پوشاند, و اين عقيده اى است كه از متون آيات قرآن مجيد گرفته شده است .
شـواهد معاد جسمانى در قرآن مجيد آن قدر زياد است كه بطور يقين مى توان گفت : آنها كه معاد را منحصر در روحانى مى دانند كمترين مطالعه اى در آيات فراوان معاد نكرده اند وگرنه جسمانى بودن معاد در آيات قرآن به قدرى روشن است كه جاى هيچ گونه ترديد نيست .
هـمـيـن آيـاتى كه در آخر سوره يس خوانديم به وضوح بيانگر اين حقيقت است چرا كه مرد عرب بـيـابـانى تعجبش از اين بود كه اين استخوان پوسيده را كه دردست دارد چه كسى مى تواند زنده كند؟.
و قرآن با صراحت در پاسخ او مى گويد: ((بگو: همين استخوان پوسيده راخدايى كه روز نخست آن را ابداع و ايجاد كرد زنده مى كند)).
تـمـام تعجب مشركان و مخالفت آنها در مساله معاد بر سر همين مطلب بودكه : ((چگونه وقتى ما خـاك شـديـم و خاكهاى ما در زمين گم شد, دوباره لباس حيات در تن مى كنيم ؟)) (الم سجده /10).
آنـها مى گفتند: ((چگونه اين مرد به شما وعده مى دهد وقتى كه مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى بازمى گرديد)) (مؤمنون /35).
آنـهـا بـه قـدرى از ايـن مـسـالـه تـعـجب مى كردند كه اظهار آن را نشانه جنون و يادروغ بر خدا مى پنداشتند.
كـافـران گفتند: ((مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مى دهد هنگامى كه كاملا خاك و پراكنده شديد ديگر بار آفرينش جديدى مى يابيد)) (سبا /7 و8).
بـه هـمـيـن دلـيل عموما استدلالات قرآن در باره امكان معاد بر محور همين معاد جسمانى دور مى زند, و بيانات ششگانه اى كه در فصل قبل گذشت همه شاهدو گواه اين مدعاست .
بعلاوه قرآن كرارا خاطرنشان مى كند كه شما در قيامت از قبرها خارج مى شويد (يس /51 ـ قمر/7) قبرها مربوط به معاد جسمانى است .
داستان مرغهاى چهارگانه ابراهيم , و همچنين داستان عزير و زنده شدن اوبعد از مرگ , و ماجراى مقتول بنى اسرائيل , همه با صراحت از معاد جسمانى سخن مى گويد.
تـوصـيـفهاى زيادى كه قرآن مجيد از مواهب مادى و معنوى بهشت كرده , همه نشان مى دهد كه معاد هم در مرحله جسم و هم در مرحله روح تحقق مى پذيرد,وگرنه حور و قصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى در كنار مواهب معنوى معنى ندارد.
بـه هـرحـال مـمـكـن نـيست كسى كمترين آگاهى از منطق و فرهنگ قرآن داشته باشد و معاد جـسـمانى را انكار كند, و به تعبير ديگر انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد!.
علاوه بر اين دلائل نقلى , شواهد عقلى نيز در اين زمينه وجود دارد كه اگربخواهيم وارد آن شويم سخن به درازا مى كشد.