بازگشت

سرنوشت اين پيشوايان و آن پيروان


بـه دنـبال بيان مخاصمه پيروان و پيشوايان گمراه در قيامت در كنار دوزخ كه درآيات گذشته آمـد, در ايـن آيه سرنوشت هر دو گروه را يك جا بيان كرده , و عوامل بدبختى آنها را شرح مى دهد كه هم بيان درد است و هم ذكر درمان .
نـخـست مى فرمايد: ((همه آنها [پيشوايان و پيروان گمراه ] در آن روز در عذاب الهى مشتركند)) (فانهم يومئذ فى العذاب مشتركون ).
البته اشتراك آنها در اصل عذاب مانع تفاوتها و اختلاف دركات آنها در دوزخ ‌و عذاب الهى نيست , چـرا كه مسلما كسى كه مايه انحراف هزاران انسان شده است هرگز در مجازات , همسان يك فرد عادى گمراه نخواهد بود.
(آيـه )ـ سـپـس براى تاكيد بيشتر مى افزايد: ((ما اين گونه با مجرمان رفتارمى كنيم )) (انا كذلك نفعل بالمجرمين ).
اين سنت هميشگى ماست , سنتى كه از قانون عدالت نشات گرفته است .
(آيه )ـ در اين آيه به بيان ريشه اصلى بدبختى آنها پرداخته , مى گويد: ((آنهاچنان بودند كه وقتى كلمه توحيد و لااله الااللّه به آنان گفته مى شد استكبارمى كردند)) (انهم كانوا اذا قيل لهم لا اله الا اللّه يستكبرون ).
آرى ! ريـشـه تـمـام انحرافات آنها تكبر و خودبرتربينى , و زيربار حق نرفتن و برسر سنتهاى غلط و تقاليد باطل اصرار و لجاجت ورزيدن , و به همه چيز غير از آن باديده تحقير نگريستن بود.
(آيه )ـ ولى آنها براى اين گناه بزرگ خود عذرى بدتر از گناه مى آوردند ((وپيوسته مى گفتند: آيـا مـا خـدايـان و بتهاى خود را به خاطر شاعر ديوانه اى رها كنيم ))؟!(ويقولون ائنا لتاركوا آلهتنا لشاعر مجنون ).
شـاعـرش مى ناميدند چون سخنانش آن چنان در دلها نفوذ داشت و عواطف انسانها را همراه خود مـى برد كه گوئى موزونترين اشعار را مى سرايد, در حالى كه گفتارش ابدا شعر نبود, و مجنونش مى خواندند به خاطر اين كه رنگ محيط به خودنمى گرفت , و در برابر عقائد خرافى انبوه متعصبان لـجوج ايستاده بود, كارى كه ازنظر توده هاى گمراه يك نوع انتحار و خودكشى جنون آميز است , در حالى كه بزرگترين افتخار پيغمبر(ص ) همين بود كه تسليم اين شرائط نشد!.
(آيـه )ـ سـپـس قـرآن بـراى نـفى اين سخنان بى اساس و دفاع از مقام وحى ورسالت پيامبر(ص ) مـى افـزايـد: ((چنين نيست , او حق آورده و پيامبران پيشين راتصديق كرده است )) (بل جا بالحق وصدق المرسلين ).
محتواى سخنان او از يك سو, و هماهنگى آن با دعوت انبيا از سوى ديگردليل صدق گفتار اوست .
(آيـه )ـ ((امـا شما (اى مستكبران كوردل و گمراهان بدزبان ) بطور مسلم عذاب دردناك الهى را خواهيد چشيد)) (انكم لذائقوا العذاب الا ليم ).
(آيـه )ـ ولـى گـمان نكنيد كه خداوند انتقامجو است و مى خواهد انتقام پيامبرش را از شما بگيرد چـنـيـن نـيست شما ((جز به آنچه انجام مى داديد كيفر داده نمى شويد)) (وما تجزون الا ما كنتم تعملون ).
در حقيقت همان اعمال شماست كه در برابر شما مجسم مى شود و با شمامى ماند و شما را شكنجه و آزار مى دهد.
(آيـه )ـ ايـن آيـه كـه در حـقـيقت مقدمه اى است براى بحثهاى آينده يك گروه را استثنا كرده , مـى گويد: ((جز بندگان مخلص پروردگار (كسانى كه خدا آنها را خالص كرده است ) كه از همه اين كيفرها به دور و بركنارند)) (الا عباداللّه المخلصين ).
آرى ! تـنـهـا اين گروهند كه به اعمالشان جزا داده نمى شوند, بلكه خدا با فضل و كرم با آنها رفتار مى كند و بى حساب پاداش مى گيرند.