بازگشت

گوشه اي از نعمتهاي بهشتي


در آيه قبل سخن از ((عباداللّه المخلصين )) به ميان آمد, در اينجا مواهب ونعمتهاى بى شمارى را كه خداوند به آنها ارزانى مى دارد, بيان مى كند كه مى توان آن را در هفت بخش خلاصه كرد.
نـخست مى گويد: ((براى آنان [بندگان مخلص ] روزى معين و ويژه اى است ))(اولئك لهم رزق معلوم ).
اين جمله اشاره به مواهب معنوى و لذات روحانى و درك جلوه هاى ذات پاك حق , و سرمست شدن از باده طهور عشق اوست , همان لذتى كه تا كسى نبيندنمى داند.
(آيـه )ـ سـپـس بـه بـيـان نعمتهاى ديگر بهشتى پرداخته , آن هم نعمتهايى كه با نهايت احترام به بهشتيان داده مى شود, مى گويد: ((ميوه ها(ى گوناگون پرارزش ) وآنها گرامى داشته مى شوند )) (فواكه وهم مكرمون ) و به صورت ميهمانهاى عزيزى با نهايت احترام از آنها پذيرائى مى شود.
(آيـه )ـ از نـعـمـت ميوه هاى رنگارنگ و احترام و گرامى داشت كه بگذريم سخن از جايگاه آنها به مـيـان مـى آيد, مى فرمايد: جايگاه آنها ((در باغهاى (سرسبز) وپرنعمت بهشت است )) (فى جنات النعيم ).
هر نعمتى بخواهند در آنجا هست و هر چه اراده كنند در برابر آنهاحاضر است .
(آيه )ـ و از آنجا كه يكى از بزرگترين لذات انسان بهره گرفتن از مجلس انس با دوستان يكرنگ و بـاصـفـاست , در چهارمين مرحله به اين نعمت اشاره كرده ,مى گويد: ((بهشتيان در حالى كه بر تختها روبه روى يكديگر تكيه زده اند)) (على سررمتقابلين ).
(آيـه )ـ در پـنـجـمـيـن مـرحله از بيان مواهب بهشتيان , سخن از نوشابه وشراب طهور آنهاست , مـى فـرمـايـد: ((و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور رامى گردانند)) (يطاف عليهم بكاس من معين ).
ايـن ظـرفـهـا در گوشه اى قرار نگرفته كه آنها تقاضاى جامى از آن كنند, بلكه به مقتضاى تعبير ((يطاف عليهم )) گرد آنها مى گردانند!.
(آيـه )ـ سـپـس بـه توصيفى از آن شراب طهور پرداخته , مى گويد: ((شرابى سفيد و درخشنده و لذت بخش براى نوشندگان )) (بيضا لذة للشاربين ).
شرابى پاك , خالى از رنگهاى شيطانى , سفيد و شفاف .
(آيه )ـ از آنجا كه نام شراب و پيمانه و مانند اينها ممكن است مفاهيم ديگرى در اذهان تداعى كند بلافاصله در اين آيه با ذكر جمله كوتاه و گويائى همه اين مفاهيم را از ذهن شنوندگان مى شويد و مى گويد: ((شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است , و نه از آن مست مى شوند)) (لا فيها غول ولا هم عنها ينزفون ).
و جز هوشيارى و نشاط و لذت روحانى چيزى در آن نيست .
(آيـه )ـ و سـرانـجام در ششمين مرحله به همسران پاك بهشتى اشاره كرده , مى گويد: ((نزد آنها هـمـسـرانـى اسـت كه جز به شوهران خود عشق نمى ورزند,به غير آنان نگاه نمى كنند و چشمان درشت و زيبا دارند)) (وعندهم قاصرات الطرف عين ).
(آيه )ـ در اين آيه توصيف ديگرى براى همين همسران بهشتى بيان كرده و پاكى و قداست آنها را با اين عبارت بيان مى كند: ((گويى (از لطافت و سفيدى ) همچون تخم مرغهايى هستند كه (در زير بال و پرمرغ ) پنهان مانده )) و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است ! (كانهن بيض مكنون ).
مـواهـب گوناگونى كه درباره بهشتيان در آيات گذشته ذكر شد مجموعه اى ازمواهب مادى و مـعـنوى است , گرچه حقيقت نعمتهاى بهشتى آن گونه كه هست ازاهل دنيا مكتوم خواهد بود, جز اين كه بروند و ببينند و دريابند!.