بازگشت

جستجو از دوست جهنمي


بـنـدگان مخلص پروردگار كه طبق آيات گذشته غرق انواع نعمتهاى معنوى ومادى بهشتند, ناگهان بعضى از آنها به فكر گذشته خود و دوستان دنيا مى افتند,همان دوستانى كه راه خود را جدا كردند و جاى آنها در جمع بهشتيان خالى است ,مى خواهند بدانند سرنوشت آنها به كجا رسيد.
آرى ! در حـالـى كه آنها غرق گفتگو هستند و از هر درى سخنى مى گويند((بعضى رو به بعضى ديگر كرده مى پرسند )) (فاقبل بعضهم على بعض يتسالون ).
(آيـه )ـ نـاگـهان ((يكى از آنها (خاطراتى در نظرش مجسم مى شود رو به سوى ديگران كرده و) مى گويد: من همنشينى (در دنيا) داشتم ))! (قال قائل منهم انى كان لى قرين ).
(آيـه )ـ مـتـاسفانه او به انحراف كشيده شده و در خط منكران رستاخيز قرارگرفت , ((او پيوسته مى گفت : آيا (به راستى ) تو اين سخن را باور كرده اى )) (يقول انك لمن المصدقين ).
(آيه )ـ ((كه وقتى ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم (بار ديگر)زنده مى شويم و جزا داده خواهيم شد)) من كه اين سخنان را باور ندرام ! (اذا متناوكنا ترابا وعظاما انا لمدينون ).
اى دوستان ! كاش مى دانستم الان او كجاست ؟ و در چه شرائطى است ؟ آه جاى او در ميان ما خالى است !.
(آيـه )ـ سـپـس ((مـى افزايد: (اى دوستان !) آيا شما مى توانيد از او خبرى بگيريد))! (قال هل انتم مطلعون ).
(آيـه )ـ ((ايـنـجـاست كه نگاهى (به سوى دوزخ ) مى كند ناگهان او را در ميان دوزخ مى بيند))! (فاطلع فرآه فى سوا الجحيم ).
(آيه )ـ او را مخاطب ساخته ((مى گويد: به خدا سوگند نزديك بود مرا(نيز) به هلاكت بكشانى ))! (قال تاللّه ان كدت لتردين ).
(آيـه )ـ چـيـزى نـمـانـده بود كه وسوسه هاى تو در قلب صاف من اثر بگذارد,و مرا به همان خط انـحـرافـى كه در آن بودى وارد كنى ((و اگر (لطف الهى يار من نشده بود و) نعمت پروردگارم نبود من نيز از احضار شدگان (در دوزخ ) بودم ))! (ولولا نعمة ربى لكنت من المحضرين ).
ايـن تـوفـيـق الـهـى بود كه رفيق راه من شد, و اين دست لطف هدايتش بود كه مرانوازش داد و رهبرى كرد.
(آيه )ـ سپس به ياران خود مى گويد: اى دوستان ! ((آيا ما هرگز نمى ميريم ))و در بهشت جاودانه خواهيم بود؟ (افما نحن بميتين ).
(آيه )ـ ((و جز همان مرگ اول مرگى به سراغ ما نخواهد آمد, و ما هرگزعذاب نخواهيم شد)) (الا موتتنا الا ولى وما نحن بمعـذبين ).
(آيه )ـ به هر حال اين گفتگو را با يك جمله پرمعنى و بسيار احساس انگيزو مؤكد به انواع تاكيدات پايان داده , مى گويد: ((راستى اين همان پيروزى بزرگ است )) (ان هذا لهو الفوز العظيم ).
چـه پـيـروزى و رستگارى از اين برتر كه انسان غرق نعمت جاودانى و حيات ابدى و مشمول انواع الطاف الهى باشد؟.
(آيه )ـ و سرانجام خداوند بزرگ با يك جمله كوتاه و بيداركننده و پرمعنى به اين بحث خاتمه داده , مـى فـرمـايـد: ((براى مثل اين بايد, عمل كنندگان عمل كنند)) وبه خاطر اين مواهب تلاشگران بكوشند (لمثل هذا فليعمل العاملون ).
چه تعبير زيبائى ! مى گويد: تلاشگران براى اين چنين هدفى بايد تلاش كنند, براى بهشتى مملو از لـذات روحـانـى , و پـر از نـعمتهاى جسمانى كه شراب طهورش انسان رادر نشئه اى ملكوتى فرو مى برد, و همنشينى دوستان باصفايش غمى بر دل نمى گذارد.