بازگشت

اقوام گمراه پيشين


از آنـجـا كـه مـسائل گذشته در رابطه با مجرمان و ظالمان اختصاص به مقطع خاصى از زمان و مـكـان نـدارد قـرآن به تعميم و گسترش آن مى پردازد, و ضمن چندآيه كوتاه و فشرده زمينه را بـراى شـرح احـوال بـسيارى از امتهاى پيشين ـكه اطلاع براحوالشان سند گويائى براى مباحث گذشته است ـ فراهم مى سازد.
نخست مى فرمايد: ((قبل از آنها بيشتر پيشينيان گمراه شدند)) (ولقد ضل قبلهم اكثرالا ولين ).
(آيـه )ـ سپس اضافه مى كند: گمراهى آنها به خاطر نداشتن رهبر و راهنما نبود, ((مادر ميان آنها انذاركنندگانى فرستاديم )) (ولقد ارسلنا فيهم منذرين ).
پيامبرانى كه آنها را از شرك و كفر و ظلم و بيدادگرى و تقليد كوركورانه ازديگران بيم مى دادند, و آنها را به مسؤوليتهايشان آشنا مى ساختند.
(آيـه )ـ سـپس در يك جمله كوتاه و پرمعنى مى گويد: ((اكنون بنگر عاقبت انذارشوندگان واين اقوام لجوج گمراه به كجا رسيد))؟ (فانظر كيف كان عاقبة المنذرين ).
(آيـه )ـ و در ايـن آيـه بـه عـنوان يك استثنا مى فرمايد: ((مگر بندگان مخلص خدا)) (الا عباداللّه المخلصين ).
در واقع اين جمله اشاره به آن است كه عاقبت اين اقوام را بنگر كه چگونه آنها را به عذاب دردناكى گـرفـتار كرديم , و هلاك نموديم , جز بندگان با ايمان ومخلص كه از اين مهلكه جان سالم به در بردند.