بازگشت

نقشه هاي مشركان شكست مي خورد


سـرانـجـام ابـراهـيـم را بـه هـمـيـن اتـهام به دادگاه كشاندند او را مورد سؤال قرارداده و از او خواستندتوضيح دهد.
قـرآن شـرح ايـن مـاجـرا را در سوره انبيا بيان كرده و در اينجا تنها به يك فرازحساس آن قناعت مـى كند و آن آخرين سخن ابراهيم با آنان در زمينه باطل بودن بت پرستى است مى گويد: ابراهيم ((گفت : آيا چيزى را مى پرستيد كه با دست خودمى تراشيد))؟! (قال اتعبدون ما تنحتون ) آيا هيچ آدم عاقلى مصنوع خود را پرستش مى كند؟.
(آيـه )ـ مـعـبود بايد خالق انسان باشد نه مخلقوق او, اكنون درست بنگريدو معبود حقيقى را پيدا كنيد: ((خداوند هم شما را آفريده , و هم بتهائى را كه مى سازيد)) (واللّه خلقكم وما تعملون ).
آسمان و زمين همه مخلوق اويند و زمان و مكان همه از اوست , بايد سر برآستان چنين خالقى نهاد و او را پرستش و نيايش كرد.
اين دليلى است بسيار قوى و دندان شكن كه هيچ پاسخى در مقابل آن نداشتند.
(آيـه )ـ ولـى مـى دانـيـم زورگـويان و قلدران هرگز با منطق و استدلال آشنانبوده اند, و چون پـيـشـرفت اين منطق توحيدى را مزاحم منافع خويش مى ديدند بامنطق زور و سرنيزه و آتش به مـيدان آمدند, تكيه بر قدرت خويش كردند ((گفتند:بناى مرتفعى براى او بسازيد (و در ميان آن آتش بيفروزيد) و او را در جهنمى از آتش بيفكنيد))! (قالوا ابنوا له بنيانا فالقوه فى الجحيم ).
(آيـه )ـ در ايـنـجـا قـرآن بـه ريـزه كـاريها و جزئيات اين مساله كه در سوره انبياآمده است اشاره نـمـى كـنـد, تـنها در يك جمع بندى فشرده و جالب پايان اين ماجرا راچنين بيان مى كند: ((آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند, ولى ما آنان راپست و مغلوب ساختيم )) (فارادوا به كيدا فجعلناهم الا سفلين ).
(آيـه )ـ ابـراهـيم (ع ) از اين مهلكه به سلامت بيرون آمد, و چون رسالت خود را در بابل پايان يافته مـى ديـد تـصـميم بر مهاجرت به اراضى مقدس شام گرفت ((و گفت : من به سوى پروردگارم مى روم , او مرا هدايت خواهد كرد)) (وقال انى ذاهب الى ربى سيهدين ).
بـديـهـى اسـت خـداونـد مـكانى ندارد اما مهاجرت از محيط آلوده به محيط پاك و سرزمين انبيا مهاجرت به سوى خداست .
(آيـه )ـ و در ايـنـجا نخستين تقاضايش از خدا كه در آيات فوق منعكس است تقاضاى فرزند صالح بود, فرزندى كه بتواند خط رسالت او را تداوم بخشد, وبرنامه هاى نيمه تمامش را به پايان برساند, ايـنـجا بود كه عرض كرد: ((پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح ] ببخش )) (رب هب لى من الصالحين ).
خـداوند نيز اين دعا را مستجاب كرد, و فرزندان صالحى همچون ((اسماعيل ))و ((اسحاق )) به او مرحمت فرمود.