بازگشت

از زندگي داوود درس بياموز


بـه دنـبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون كارشكنيهاى مشركان وبت پرستان , و نسبتهاى نارواى آنان به پيامبر اسلام (ص ) آمده بود, قرآن در اينجابراى دلدارى پيامبر(ص ) و مؤمنان اندك آن روز داستان داوود را مطرح مى كند.
نـخـسـت مى گويد: ((در برابر آنچه مى گويند شكيبا باش , و به خاطر بياور بنده ماداوود صاحب قدرت را كه او بسيار توبه كننده بود))! (اصبر على ما يقولون واذكرعبدنا داود ذالا يد انه اواب ).
نـيروى جسمانيش در حدى بود كه در ميدان جنگ بنى اسرائيل با ((جالوت ))جبار ستمگر با يك ضربه نيرومند به وسيله سنگى كه از فلاخن رها كرد جالوت را ازبالاى مركب به روى خاك افكند, و در خون خود غلطاند.
و از نـظـر قـدرت سياسى , حكومتى نيرومند داشت كه با قدرت تمام در برابردشمنان مى ايستاد, حتى گفته اند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند!.
از نـظـر نعمتها خداوند انواع نعم ظاهرى و باطنى را به او ارزانى داشته بود, خلاصه اين كه داوود مردى بود نيرومند در جنگها, در عبادت , در علم و دانش و درحكومت , و هم صاحب نعمت فراوان .
(آيـه )ـ سپس طبق روش اجمال و تفصيل كه در قرآن مجيد به هنگام ذكرمسائل مختلف معمول اسـت , بـعـد از بـيـان اجـمـالى نعمتهاى خداوند بر داوود, به شرح قسمتى از آن پرداخته , چنين مـى گـويـد: ((مـا كـوهـهـا را مـسـخـر او ساختيم كه هرشامگاه و صبحگاه با او (خدا را) تسبيح مى گفتند))! (انا سخرنا الجبال معه يسبحن بالعشى والا شراق ).
(آيـه )ـ نـه تنها كوهها كه ((پرندگان را نيز دسته جمعى مسخر او كرديم )) تاهمراه او تسبيح خدا گويند (والطير محشورة ).
هـمـه ايـن پـرنـدگـان و كوهها مطيع فرمان داوود و همصدا با او و ((بازگشت كننده به سوى او بودند)) (كل له اواب ).
اين تسبيح توام با صداى ظاهرى و همراه با نوعى درك و شعور بوده كه درباطن ذرات عالم است و تـمـامى موجودات جهان از يك نوع عقل و شعوربرخوردارند, و هنگامى كه صداى دل انگيز اين پـيـامـبـر بـزرگ را بـه وقت مناجات مى شنيدند با او همصدا مى شدند, و غلغله تسبيح آنها در هم مى آميخت .
(آيـه )ـ اين آيه همچنان به ذكر نعمتهاى خداوند بر داوود ادامه داده ,مى فرمايد: ((و حكومت او را استحكام بخشيديم )) (وشددنا ملكه ).
آن چنان كه همه سركشان و طاغيان و دشمنان از او حساب مى بردند.
علاوه بر اين ((دانش به او داديم )) (وآتيناه الحكمة ).
آخـريـن نعمت بزرگ خدا بر داوود اين بود كه مى فرمايد: ما به او ((علم قضات و داورى عادلانه )) داديم (وفصل الخطاب ).
ايـن احـتمال در تفسير اين جمله وجود دارد كه خداوند منطق نيرومندى كه ازفكر بلند, و عمق انديشه , حكايت مى كرد در اختيار داوود گذارد, نه تنها در مقام داورى كه در همه جا سخن آخر و آخرين سخن را بيان مى كرد.