بازگشت

حكم به عدالت كن و از هواي نفس پيروي منما


بـه دنبال داستان داوود, و به عنوان آخرين سخن , وى را مخاطب ساخته وضمن بيان مقام والاى او, وظـائف و مـسـؤوليتهاى سنگين وى را با لحنى قاطع وتعبيراتى پرمعنا شرح داده , مى فرمايد: ((اى داوود! مـا تـو را خليفه (و نماينده خود)در زمين قرار داديم پس در ميان مردم بحق داورى كن , و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد, كسانى كه از راه خداوند گمراه شـوند عذاب شديدى به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند)) (يا داود انا جعلناك خليفة فى الا رض فاحكم بين الناس بالحق ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل اللّه ان الذين يضلون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ).
مـحـتـواى ايـن آيـه كـه از مـقام والاى داوود و وظيفه مهم او سخن مى گويد نشان مى دهد كه افـسانه هاى دروغينى كه درباره ازدواج او با همسر ((اوريا)) به هم بافته اندتا چه اندازه بى پايه است ((1)).
اين آيه نشان مى دهد كه حكومت در زمين بايد از حكومت الهى نشات گيردو هر حكومتى از غير اين طريق باشد حكومتى است ظالمانه و غاصبانه .
(آيه )ـ سپس به دنبال بحث از سرگذشت داوود و خلافت الهى او در زمين ,سخن از هدفدار بودن جـهـان هـسـتـى به ميان مى آورد تا جهت حكومت بر زمين كه جزئى از آن است مشخص گردد, مـى فـرمـايـد: ((و مـا آسمان و زمين و آنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم , اين گمان كافران است , واى بر كافران از آتش )) دوزخ !(وما خلقنا السما والا رض وما بينهما باطلا ذلك ظن الذين كفروا فويل للذين كفروا من النار).
مـساله مهمى كه تمام حقوق از آن سرچشمه مى گيرد هدفدار بودن خلقت است ,هنگامى كه در جـهـان بينى خود اين مطلب را پذيرفتيم كه اين عالم وسيع از ناحيه خداوند بزرگ بيهوده آفريده نشده , بلافاصله به دنبال هدف آن مى رويم , هدفى كه در كلمه هاى كوتاه و پرمحتواى ((تكامل )) و ((تـعليم )) و ((تربيت )) خلاصه مى شود, و ازآنجا نتيجه مى گيريم كه حكومتها نيز بايد در همين خط گام بردارند, پايه هاى تعليم وتربيت را محكم كنند و مايه تكامل معنوى انسانها شوند.
(آيه )ـ در اين آيه اضافه مى كند: ((آيا (ممكن است ) كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته انـجـام داده انـد همچون مفسدان در زمين قرار دهيم ))؟!(ام نجعل الذين آمنوا وعملوا الصالحات كالمفسدين فى الا رض ).
((يا پرهيزكاران را همچون فاجران قرار دهيم ))؟ (ام نجعل المتقين كالفجار).
نـه بـى هدفى در خلقت ممكن است , و نه مساوات صالحان و طالحان , چرا كه گروه اول در مسير اهـداف آفـرينش گام برمى دارند و به سوى مقصد پيش مى روند,اما گروه دوم در جهت مخالف قرار گرفته اند.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـه مـطـلـبى اشاره مى كند كه در حقيقت تامين كننده هدف آفرينش است , مى فرمايد: ((اين كتابى پربركت است كه بر تو نازل كرده ايم , تا درآيات آن تدبر كنند, و خردمندان متذكر شوند)) (كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبرواآياته وليتذكر اولوا الا لباب ).
تـعـلـيماتش جاويدان , و دستوراتش عميق و ريشه دار, و برنامه هايش حياتبخش و راهبر انسان در طريق هدف آفرينش است .
هدف از نزول اين كتاب بزرگ اين نبود كه تنها به تلاوت و لقلقه زبان قناعت كنند بلكه هدف اين بوده كه آياتش سرچشمه فكر و انديشه , و مايه بيدارى وجدانهاگردد و آن نيز به نوبه خود حركتى در مسير عمل بيافريند.