بازگشت

و اين هم كيفر طاغيان


بـعد از بيان نعمتهاى هفتگانه و مواهب بى دريغ پروردگار براى پرهيزكاران دراينجا با استفاده از روش مـقـابله و مقايسه كه قرآن زياد آن را به كار مى گيرد سرنوشت شوم و كيفرهاى گوناگون طاغيان و سركشان را در برابر خداوند برمى شمرد.
نـخـسـت مـى گـويد: ((اين (پاداش پرهيزكاران است ) و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است ))! (هذا وان للطاغين لشر مـاب ).
(آيـه )ـ سـپس با استفاده از روش اجمال و تفصيل به شرح اين جمله سربسته پرداخته , مى گويد: ايـن بازگشت شوم و مرجع سؤ ((همان دوزخ كه در آن وارد مى شوند (و به آتش آن مى سوزند) و چه بستر بدى است )) (جهنم يصلونهافبئس المهاد).
بستر جايگاه استراحت است , و بايد از هر نظر مناسب حال و موافق طبع باشد, اما چگونه خواهد بود وضع كسانى كه بسترشان آتش جهنم مى باشد؟!.
(آيـه )ـ سپس به انواع ديگرى از عذابهاى آنها پرداخته , مى گويد: ((اين نوشابه حميم و غساق [دو مايع سوزان و تيره ] است كه بايد از آن بچشند)) (هذافليذوقوه حميم وغساق ).
((حميم )) به معنى آب داغ و سوزان كه يكى از نوشابه هاى دوزخيان است مى باشد, و ((غساق )) به قطراتى كه از پوست تن دوزخيان (و جراحات بدن آنها)بيرون مى آيد تفسير شده است .
(آيـه )ـ باز به انواع ديگرى از عذابهاى دردناك آنها اشاره كرده , مى گويد:((و جز اينها, كيفرهاى ديگرى همانند آن دارند)) (وآخر من شكله ازواج ).
(آيه )ـ سپس آخرين مجازات آنها را كه همنشينان بد با زبانى مملو ازسرزنش است مطرح ساخته , مى گويد: هنگامى كه رؤساى ضلال وارد دوزخ ‌مى شوند و با چشم خود مى بينند كه پيروان را نيز بـه سـمـت دوزخ مـى آورنـدبه يكديگر مى گويند: ((اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مى شوند)) اينهاهمان سران گمراهيند (هذا فوج مقتحم معكم ).
((خوشامد بر آنها مباد))! (لا مرحبا بهم ).
((همگى در آتش خواهند سوخت )) (انهم صالوا النار).
(آيـه )ـ به هر حال اين صدا به گوش پيروان مى رسد و از ناخوشامد گفتن رؤساى ضلالت سخت خشمگين مى گردند, رو به سوى آنها كرده , ((مى گويند: بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شـمـا بـراى ما فراهم ساختيد, چه بد قرارگاهى است اينجا))؟! (قالوا بل انتم لا مرحبا بكم انتم قدمتموه لنا فبئس القرار).
هـدف پـيـروان از اين تعبير اين است كه آنها مى خواهند بگويند هرچه هست اين حسن را دارد كه شما رؤساى ضلالت نيز در اين امر با ما مشتركيد, و اين مايه تشفى قلب ماست .
(آيـه )ـ ولـى بـا اين حال پيروان به اين سخن راضى نمى شوند, چرا كه رؤساى ضلالت را كه عامل اصلى جرم بودند از خود مستحقتر مى دانند لذا رو به درگاه خداكرده ((مى گويند: پروردگارا! هركس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته عذابى مضاعف در آتش دوزخ بر او بيفزا)) (قالوا ربنا من قدم لنا هذا فزده عذابا ضعفافى النار).
عذابى به خاطر گمراهى خودشان و عذابى به خاطر گمراه كردن ما.
آرى ! ايـن اسـت سـرانـجام كسانى كه با هم پيمان دوستى بستند و در راه انحراف و ضلالت بيعت كـردنـد كـه وقـتـى نتايج شوم اعمال خود را مى بينند به مخاصمت و دشمنى و نفرين بر يكديگر برمى خيزند.
قـابل توجه اين كه در اين آيات ذكر نعمتهاى پرهيزكاران تنوع بيشترى از ذكرمجازاتها و عذابهاى طـغـيانگران دارد (در قسمت اول به هفت موهبت و در قسمت دوم به پنج عذاب اشاره شده ) اين شايد به خاطر پيشى گرفتن رحمت خدا برغضب اوست ((يا من سبقت رحمته غصبه ))!.