بازگشت

مخاصمه اصحاب دوزخ


در ايـنجا گفتگوهاى دوزخيان را چنين ادامه داده , مى فرمايد: سردمداران ضلالت هنگامى كه به اطـراف خود در دوزخ مى نگرند ((مى گويند: چرا مردانى را كه ما از اشرار مى شمرديم (در اينجا) نمى بينيم ))؟! (وقالوا ما لنا لا نرى رجالا كنانعدهم من الا شرار).
آرى ! افـرادى هـمـچـون ((بوجهلها)) و ((بولهبها)) هنگامى كه مى بينند اثرى از((عمارياسرها)) ((خـبـابـهـا)) و ((صهيبها)) و ((بلالها)) در دوزخ نيست , به خود مى آيند و ازيكديگر اين سؤال را مى كنند: پس اين افراد چه شدند؟.
(آيـه )ـ ((آيـا مـا آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازه اى حقيرند كه ) چشمهاآنها را نمى بيند)) (اتخذناهم سخريا ام زاغت عنهم الا بصار).
آرى ! ما اين مردان بزرگ و باشخصيت را به باد مسخره مى گرفتيم , و گاه حتى از اين مرحله نيز پـائين تر مى شمرديم و آنها را افراد حقيرى مى دانستيم كه اصلابه چشم نمى آمدند, اما آنها مقربان درگاه خدا بودند و الان بهشت جايگاهشان است .
قـابـل تـوجـه ايـن كه يكى از عوامل عدم درك واقعيتها جدى نگرفتن مسائل واستهزا و شوخى با حقايق است , هميشه بايد با تصميم جدى به بررسى و اقعيتهاپرداخت تا حقيقت روشن گردد.
(آيه )ـ سپس به عنوان يك خلاصه گيرى از گفتگوهائى كه ميان دوزخيان واقع مى شود و تاكيد بـر آنـچـه گذشت مى فرمايد: ((اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان )) (ان ذلك لحق تخاصم اهل النار).
دوزخيان در اين جهان نيز گرفتار تخاصم و نزاعند و روح پرخاشگرى و نزاع و جدال بر آنها حاكم اسـت , و هـر روز بـا كـسـى درگير و گلاويز مى شوند, و در قيامت آنچه در درون داشتند ظاهر مى گردد, و در جهنم به جان هم مى افتند.
جالب اين كه بهشتيان بر سريرها و تختها تكيه زده , به گفتگوهاى دوستانه مشغولند در حالى كه دوزخيان در حال جنگ و جدالند كه آن خود موهبتى است بزرگ , و اين عذابى است دردناك !.