بازگشت

من يك بيم دهنده ام


از آنجا كه تمام بحثهاى گذشته همه جنبه انذار و تهديد براى مشركان وسركشان و ظالمان دارد, در ايـنـجـا همين مساله را تعقيب كرده , مى گويد: ((بگو: من تنها يك بيم دهنده ام ))! (قل انما انا منذر).
درسـت اسـت كـه پـيامبر(ص ) بشارت دهنده نيز مى باشد, ولى چون بشارت براى مؤمنان است , و انـذار بـراى مشركان و مفسدان , و در اينجا روى سخن با گروه اخير است , تنها تكيه بر انذار شده است .
سپس مى افزايد: ((و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهار نيست )) (وما من الـه اللّه الواحد القهار).
تـكيه بر قهر او نيز به همين منظور است , تا كسى به لطف او مغرور نگردد, و ازقهر او خود را ايمن نشمرد, و در گرداب كفر و گناه غوطه ور نشود.
(آيـه )ـ و بـلافـاصـلـه بـه عـنـوان ذكـر دليل براى توحيد الوهيت و عبادت پروردگار مى افزايد: ((پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است , پروردگارعزيز و غفار)) (رب السموات والا رض وما بينهما العزيز الغفار).
در ايـن آيه سه وصف از اوصاف خداوند بيان شده S( نخست مساله ((ربوبيت )) اونسبت به تمام عالم هستى است , دوم و سوم توصيف او به ((عزيز)) و ((غفار))مى باشد كه دليل ديگرى بر ((الوهيت )) اوست , چرا كه تنها كسى شايسته پرستش است كه علاوه بر ((ربوبيت )) قدرت بر مجازات نيز دارد, و علاوه بر قدرت برمجازات , درهاى رحمت و مغفرت او نيز گشوده است .
(آيـه )ـ سـپس در جمله اى كوتاه و تكان دهنده خطاب به پيامبر(ص )كرده , مى فرمايد: ((بگو: اين (قرآن ) خبرى بزرگ است )) (قل هو نبؤ عظيم ).
(آيه )ـ ((كه شما از آن روى گردانيد)) (انتم عنه معرضون ).
(آيـه )ـ سپس به عنوان مقدمه اى براى ذكر ماجراى آفرينش آدم , و ارزش والاى وجود انسان تا آن حـد كـه فرشتگان همگى در برابر او سجده كردند,مى فرمايد: ((من از ملا اعلى (و فرشتگان عالم بـالا) بـه هنگامى كه (درباره آفرينش آدم ) مخاصمه مى كردند خبر ندارم )) (مـاكـان لى من علم بالملا الا على اذيختصمون ).
(آيـه )ـ آگـاهى من تنها از طريق وحى است , و ((تنها چيزى كه به من وحى مى شود اين است كه من انذاركننده آشكارى هستم )) (ان يوحى الى الا انما انا نذيرمبين ).
گـرچـه فـرشـتـگان , جدال و مخاصمه اى با پروردگار نداشتند, ولى همين اندازه كه به خداوند عـرض كـردنـد: ((آيـا مـى خواهى كسى را بيافرينى كه فساد و خونريزى كند))؟ به اين گفتگوها ((مخاصمه )) اطلاق شده است كه يك اطلاق مجازى است .