بازگشت

آيا عالمان و جاهلان يكسانند؟


در اين آيه از روش مقايسه ـكه روش شناخته شده قرآن براى تفهيم مسائل مختلف است ـ استفاده كـرده , مـى گـويـد: آيا چنين كسى با ارزش است ((يا كسى كه درساعات شب به عبادت مشغول اسـت , و در حال سجده و قيام , از عذاب آخرت مى ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است )) (امن هو قانت آنا الليـل ساجداوقائما يحذر الا خرة ويرجوا رحمة ربه ).
آن انـسـان مـشـرك و فـراموشكار و متلون و گمراه و گمراه كننده كجا و اين انسان بيدار دل و نورانى كه با خوف و رجا را مى خواند, كجا؟!.
تكيه روى ساعات شب به خاطر آن است كه در آن ساعات حضور قلب بيشتر وآلودگى به ريا از هر زمان كمتر است .
در دنـبـالـه آيـه پـيامبر را مخاطب ساخته , مى فرمايد: ((بگو: آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند))؟! (قل هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون ).
نه , يكسان نيستند ((تنها خردمندان متذكر مى شوند)) (انما يتذكر اولواالا لباب ).
گـرچه سؤال فوق سؤالى است وسيع و گسترده ولى اشاره اى است به سؤال قبل S( يعنى آيا كسانى كـه مـى دانـنـد آن مشركان لجوج و كوردل با اين مؤمنان پاك وروشن ضمير و مخلص نابرابرند با كسانى كه از اين واقعيت روشن آگاه نيستندمساويند؟.
اين جمله جز شعارهاى اساسى اسلام است كه عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن مى سازد, و معلوم مى شود اين دو گروه نه در پيشگاه خدايكسانند, و نه در نظر خلق آگاه , نه در دنيا در يك صف قرار دارند, و نه در آخرت , نه در ظاهر يكسانند و نه در باطن .
عـلـم در اين آيه و آيات ديگر قرآن به معنى دانستن يك مشت اصطلاحات ياروابط مادى در ميان اشـيـا, و بـه اصطلاح ((علوم رسمى )) نيست , بلكه منظور از آن معرفت و آگاهى خاصى است كه انـسـان را به ((قنوت )) يعنى اطاعت پروردگار, وترس از دادگاه او و اميد به رحمت خدا دعوت مى كند, اين است حقيقت علم , وعلوم رسمى نيز اگر در خدمت چنين معرفتى باشد علم است , و اگر مايه غرور وغفلت و ظلم و فساد در ارض شود ((قيل و قالى )) بيش نيست .